نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 355
نه وطيش، و جمله:(حَتَّى
تَنْكِحَ زَوْجاً غَيْرَهُ) كه منظور از آن هم عقد است و هم وطى، و اين خود
كنايهاى است مؤدبانه، و جمله:(أَنْ يَتَراجَعا) كه كنايه
است از عقد فقط.
و در اين دو
آيه، مقابلههاى زيبايى بكار رفته، يك مقابله بين امساك و تسريح و يكى بين(أَنْ يَخافا أَلَّا يُقِيما حُدُودَ اللَّهِ)، و بين(إِنْ ظَنَّا أَنْ يُقِيما حُدُودَ اللَّهِ)، و تفنن در تعبير در
دو جمله(فَلا تَعْتَدُوها)،(وَ مَنْ يَتَعَدَّ)، آمده است.
(وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ) تا جمله،
لتعتدوا مراد از بلوغ أجل رسيدن و مشرف شدن بر انقضاى عده است، چون
كلمه بلوغ همانطور كه در رسيدن به هدف استعمال مىشود همچنين در رسيدن
به نزديكىهاى آن نيز بكار مىرود، دليل بر اينكه منظور از بلوغ اشراف است.
جمله: (فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ) ...
است، چون مىفرمايد: بعد از اين بلوغ مخير هستيد بين اينكه همسر را نگه داريد، و
يا رها كنيد، و ما مىدانيم بعد از تمام شدن عده ديگر چنين اختيارى نيست، و در
جمله (وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا) ...
از رجوع به قصد اذيت و ضرر نهى كرده، هم چنان كه از رها كردن با ندادن مهر (در غير
خلع و رضايت همسر) نهى فرموده (وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ
نَفْسَهُ) ... اين آيه اشاره است به حكمت نهى از امساك به قصد ضرر، و
حاصلش اين است كه ازدواج براى تتميم سعادت زندگى است، و اين سعادت تمام نمىشود
مگر با سكونت و آرامش هر يك از زن و شوهر به يكديگر و كمك كردن در رفع حوائج غريزى
يكديگر، و امساك عبارت است از اينكه شوهر بعد از جدا شدن از همسرش دو
باره به او برگردد، و بعد از كدورت و نقار، به صلح و صفا برگردد، اين كجا؟ و
برگشتن به قصد اضرار كجا؟.
پس كسى كه به
قصد اضرار بر مىگردد، در حقيقت به خودش ستم كرده، كه او را به انحراف از طريقهاى
كه فطرت انسانيت به سويش هدايت مىكند، واداشته است.
علاوه بر
اينكه چنين كسى آيات خدا را به مسخره گرفته، و به آن استهزاء مىكند، براى اينكه
خداى سبحان احكامى را كه تشريع كرده به منظور مصالح بشر تشريع نموده است، نه اينكه
اگر به كارهايى امر و از كارهايى نهى كرده، خواهان نفس آن كارها و متنفر از نفس
اين كارها بوده است، و در مورد بحث با نفس امساك و تسريح و اخذ و اعطا كار دارد،
نه، بلكه بناى شارع همه بر اين بوده است كه مصالح عمومى بشر را تامين نموده، و
مفاسدى را كه در اجتماع بشر پيدا مىشود اصلاح كند، و به اين وسيله سعادت حيات بشر
را تمام كند و لذا به همين منظور آن دستورات عملى را با دستوراتى اخلاقى مخلوط
كرده، تا نفوس را تربيت و
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 355