نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 198
مىدهد، مسالهاى است كه تجربه و بحث آن را اثبات
كرده، و همچنين اينكه گفتيم: وقتى خلقت و تكوين اقتضاى اثرى را داشت، ديگر اقتضاى
خلاف آن را ندارد. اين نيز امرى است مسلم، كه تجربه و بحث اثباتش كرده است، و اما
اينكه گفتيم (تنها تعليم و تربيت دينى كه از مصدر نبوت و وحى صادر مىشود مىتواند
اختلافات بشرى را رفع و فساد ناشى از آن را اصلاح كند).
اين نيز امرى
است كه هم بحث و هم تجربه آن را اثبات كرده، اما اينكه بحث آن را اثبات كرده بيانش
اين است كه دين همواره بشر را به سوى معارف حقيقى و اخلاق فاضله و اعمال نيك دعوت
مىكند، و معلوم است كه صلاح عالم انسانى هم در همين سه چيز است:
1- عقائد
حقه.
2- اخلاق
فاضله.
3- اعمال
نيك.
و اما اينكه
گفتيم تجربه آن را اثبات كرده، بهترين دليلش اسلام است كه در مدتى كوتاه كه در آن
مدت در اجتماع مسلمانان حكومت كرد، از منحطترين مردم صالحترين اجتماع ساخت، از
راه تعليم و تربيت نفوس آن مردم را اصلاح نمود، و آن مردم ديگران را اصلاح كردند
حتى به جرأت مىتوان گفت اگر در عصر حاضر عصر حضارت و تمدن هم رگ و ريشهاى از
جهات كمال در هيكل جوامع بشرى ديده مىشود، از اثار پيشرفت اسلامى و جريان و سرايت
اين پيشرفت در سراسر جهان است، و اين معنا را تجزيه و تحليل بدون كمترين ترديدى
اثبات مىكند و خود ما ان شاء اللَّه در محلى مناسبتر پيرامون آن بحث خواهيم
داشت.
[ (نكته
ششم) دين اسلام كه خاتم اديان است براى آخرين مرحله كمال انسان تشريع شده است]
ششم اينكه:
دينى كه خاتم اديان است، براى استكمال انسان حدى قائل است، چون پيامبر را آخرين
پيامبر و شريعت را غير قابل نسخ مىداند، و اين مستلزم آن است كه بگوئيم:
استكمال فردى
و اجتماعى بشر به حدى مىرسد كه معارف و شرايع قرآن او را كافى است، و به بيش از
آن نيازمند نمىشود.
و اين خود
يكى از پيشگوييهاى قرآن است، كه جريان تاريخ از عصر نزول قرآن تا به امروز كه قريب
چهارده قرن است، آن را تصديق كرده، زيرا مىبينيم از آن روز تا به امروز نوع بشر
در جهات طبيعى و اجتماعى چه گامهاى بلندى در ترقى و تعالى برداشته، و چه مسافت
دورى را پيموده، اما از جهت معارف حقيقيش و اخلاق فاضلهاش (كه به خاطر همانها انسان
بود، و بر ساير انواع حيوانات برترى داشت)، نه تنها يك قدم ترقى نكرده، بلكه
قدمهاى زيادى
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 198