نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 197
اصلاح نموده، اختلافاتش را برطرف سازد و هدايت
انسان به قوانين كذايى، و در نتيجه به كمال و سعادتش به يكى از دو طريق ممكن
مىشود.
اول اينكه او
را از راه فطرتش ملهم كند به اينكه چگونه اختلاف را برطرف سازد.
[به حكم
عقل و تجربه راه رفع اختلافات انسانها منحصر در تفهيم الهى از راه وحى و نبوت
است]
دوم به اينكه
از راه ديگرى كه خارج از فطرت و ذات خود بشر باشد، و چون راه اول كافى نيست چون
گفتيم سبب پيدايش اختلاف خود فطرت بوده، و معنا ندارد كه فطرت سبب حل اختلاف شود،
ناگزير بايد از راه دوم صورت گيرد، و آن راه عبارت است از تفهيم الهى، و غير
طبيعى، كه از آن به نبوت و وحى تعبير مىكنيم.
و اين برهان
كه ديديد مركب از چند مقدمه بود، همه مقدماتش در قرآن كريم به صراحت آمده، كه
بيانش گذشت، تجربه هم آن را از تاريخ زندگى بشر و اجتماعاتش مسلم كرده، چون تا
آنجا كه تاريخ نشان مىدهد تمامى امتها كه در قرون گذشته يكى پس از ديگرى آمده و
سپس منقرض شدهاند، بدون استثنا تشكيل اجتماع دادهاند، و به دنبالش دچار اختلاف
هم شدهاند، و هر اجتماعى كه پيغمبرى داشته به كمال و سعادت خود نائل گشته و از شر
اختلاف نجات يافته است.
آرى آن طور
كه تاريخ نشان مىدهد نه چنين سابقهاى در زندگى انسان وجود داشته، كه روزى از
روزهاى زندگيش از مساله استخدام دست برداشته باشد، و نه روزى كه حس استخدامش او را
به تشكيل اجتماع وادار نكرده، و به زندگى انفرادى قانعش ساخته باشد، و نه روزى كه
اجتماع تشكيل يافتهاش از اختلاف خالى باشد، و نه روزى كه اختلافش به غير قوانين
اجتماعى الهى برطرف شده باشد، و نه روزى كه فطرت و عقل خود او (البته فطرت و عقلى
كه به نظر خود او سالم باشد) توانسته قوانينى وضع كند، كه اختلاف را از ريشه و
فساد را از ماده كنده باشد.
چرا راه دور
و دراز برويم؟ براى به دست آوردن تماميت اين دليل كافى است به جريان حوادث اجتماعى
عصر حاضر بنگريم، كه جلو چشم خود ما صورت مىگيرد، و مىبينيم كه اجتماعات بشرى تا
چه حد دچار انحطاط اخلاق و فساد بشريت شده، و چه جنگهاى خانمان براندازى تهديدش
مىكند، كه هر يك ميليونها كشته به جاى مىگذارد، و تا چه حد زورگويى بر بشريت
مسلط شده، و چطور بهرهگيرى از جان و مال و عرض مردم رواج يافته، تازه همه اين
فسادها در عصرى جريان دارد كه عصر تمدن و ترقى و عصر دانشش مىخوانند!!! ديگر در
باره اعصار گذشته كه عصر جاهليت و ظلمت بوده چه احتمالى مىتوان داد؟! و اما اينكه
گفتيم: عالم صنع و ايجاد هر موجودى را به سوى كمال لايقش سوق
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 197