نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 194
اينجا عنايت الهيه شامل رفع هر دو اختلاف با هم
شده، يعنى جمله نامبرده هم شامل اختلاف در شؤون زندگى مىشود، و هم شامل اختلافات
در معارف حقه الهيه، كه عامل اصلى آن اختلاف، علماى دين بودند، و اگر هدايت را
مقيد به اذن خود كرد، بدين جهت بوده كه بفهماند اگر خدا مؤمنين را هدايت كرده، نه
از اين باب بوده كه مؤمنين او را الزام كرده باشند، و بر او واجب كرده باشند، به
خاطر ايمانشان ايشان را هدايت كند، چون خداى سبحان محكوم كسى واقع نمىشود، و كسى
نمىتواند چيزى را بر او واجب كند، مگر اينكه خودش چيزى را بر خود واجب كند، و لذا
فرمود: هر كه را هدايت كند به اذن خود هدايت مىكند، يعنى اگر خواست هدايت نكند
مىتواند و جمله:(وَ اللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ
مُسْتَقِيمٍ) به منزله تعليل كلمه (باذنه) است، و معناى آيه چنين است كه
اگر خدا دستهاى از مؤمنين را هدايت كرده به اذن خود كرده است، چون او مجبور به
هدايت كسى نيست، هر كه را بخواهد هدايت مىكند، و هر كه را بخواهد نمىكند، چيزى
كه هست خودش خواسته كه تنها كسانى را هدايت كند و به صراط مستقيم رهنمون شود كه
ايمان داشته باشند.
[نكاتى كه
از آيه شريفه(كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً) استفاده
مىشود]
پس از آيه
شريفه چند نكته روشن گرديد:
اول حد دين و
معرف آن و اينكه دين عبارت است از روش خاصى در زندگى دنيا كه هم صلاح زندگى دنيا
را تامين مىكند، و هم در عين حال با كمال اخروى و زندگى دائمى و حقيقى در جوار
خداى تعالى موافق است، ناگزير چنين روشى بايد در شريعتش قوانينى باشد كه متعرض حال
معاش به قدر احتياج نيز باشد.
دوم اينكه
دين از همان روز اولى كه در بشر آمد براى رفع اختلاف آمد، اختلاف ناشى از فطرت، و
سپس رو به استكمال گذاشت، و در آخر رافع اختلافهاى فطرى و غير فطرى شد.
سوم اينكه
دين خدا لا يزال رو به كمال داشته، تا آنجا كه تمامى قوانينى را كه همه جهات
احتياج بشر را در زندگى در برداشته باشد متضمن شده باشد، در اين هنگام است كه دين
ختم مىشود و ديگر دينى از ناحيه خدا نمىآيد، و به عكس وقتى دينى از اديان خاتم
اديان باشد، بايد مستوعب و در برگيرنده تمامى جهات احتياج بشر باشد، و خداى تعالى
در اين باره مىفرمايد:(ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ
رِجالِكُمْ، وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ)[1] و نيز فرموده:(وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ)[2] و نيز فرموده:
[1] محمد ص پدر هيچ يك از مردان شما نيست، و ليكن فرستاده خدا و
خاتم انبياء است. سوره احزاب آيه 40
[2] ما كتاب راى بر تو نازل كرديم كه بيانگر هر چيز است.
سوره نحل آيه 89
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 194