نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 162
گذشته جريان داشته روبرو خواهيد شد، و آنچه در آن
امتها جريان يافته مو به مو در اين امت جريان خواهد يافت، بطورى كه نه شما از آن
سنتها منحرف مىشويد، و نه آن سنتها كه در بنى اسرائيل بود شما را ناديده
مىگيرد.[1] از اينهم
كه بگذريم اين قضايايى كه ائمه اهل بيت ع خبر دادهاند جزء ملاحم و اخبار غيبى
مربوط به آخر الزمان است، و راويانى آنها را آوردهاند كه مربوطند به قرنها قبل
از اين، و كتبشان از زمان تاليف تا كنون محفوظ مانده، و نسخه آنها دست نخورده، و
ما تا كنون به چشم خود ديدهايم پارهاى از آنچه آن حضرات پيشگويى كردند بدون كم و
زياد به وقوع پيوست، قهرا بايد نسبت به بقيه آنها نيز اعتماد كنيم، و به صحت همه
آنها ايمان داشته باشيم.
حال به آغاز
سخن برگرديم، كه مىگفتيم: يك آيه گاهى تفسير مىشود به روز قيامت، و گاهى به
رجعت، و گاهى به روزگار ظهور مهدى ع، اينك مىگوئيم: آنچه از كلام خداى تعالى در
باره قيامت و اوصاف آن به دست مىآيد، اين است كه قيامت روزى است كه هيچ سببى از
اسباب، و هيچ كارى و شغلى از خداى سبحان پوشيده نيست، روزى است كه تمامى اوهام از
بين مىرود، و آيات خدا در كمال ظهور ظاهر مىشود، و در سراسر آيات قرآنى و روايات
هيچ دليلى به چشم نمىخورد كه دلالت كند بر اينكه در آن روز عالم جسمانى به كلى از
بين مىرود، بلكه بر عكس ادلهاى به چشم مىخورد كه بر خلاف اين معنا دلالت دارد،
چيزى كه هست اين معنا استفاده مىشود كه در آن روز بشر يعنى اين نسلى كه خداى
تعالى از يك مرد و زن به نام آدم و همسرش پديد آورده قبل از قيامت از روى زمين
منقرض مىشود.
و خلاصه ميان
نشاه دنيا و نشاه قيامت مزاحمت و مناقضتى نيست تا وقتى قيامت بيايد دنيا به كلى از
بين برود، هم چنان كه ميان برزخ كه هم اكنون اموات در آن عالمند، با عالم دنيا
مزاحمتى نيست و دنيا هم مزاحمتى با آن عالم ندارد، هم چنان كه از آيه:(تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ
الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ، وَ لَهُمْ عَذابٌ
أَلِيمٌ).[2] اين
نبودن
[2] به خدا سوگند كه ما به سوى امتهاى گذشته كه قبل از تو بودند
رسولانى فرستاديم، ولى شيطان اعمال ايشان را در نظرشان زينت داد، و در نتيجه شيطان
در امروز هم سرپرست ايشان شد، و ايشان عذابى دردناك دارند. سوره نحل آيه
63
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 162