responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 154

(وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ)[1] و نيز فرموده:(اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ)[2] و آياتى ديگر نظير اينها، آيات محكمى كه متشابهات قرآن به وسيله آن آيات معنا مى‌شود.

پس هر چه از ظاهر آيات قرآن بر خلاف اين آيات محكمه ديده شود مثلا صفات و افعالى را به خدا نسبت دهد، كه متضمن حدوث است، بايد به وسيله آيات محكم قرآن معنا شود، و معنايى از آنها گرفت كه با صفات عليا و اسماى حسناى خداى تبارك و تعالى منافات نداشته باشد.

حال كه اين قاعده كلى را دانستى، مى‌گوئيم: در قرآن هر جا نسبت آمدن و يا آوردن به خدا داد، مثلا فرمود:(وَ جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا)[3] و يا فرمود:(فَأَتاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا)[4].

و يا فرمود:(فَأَتَى اللَّهُ بُنْيانَهُمْ مِنَ الْقَواعِدِ)[5] در همه اينها معنايى منظور است كه با ساحت قدس خداى تعالى و تقدس منافات ندارد، مانند احاطه و امثال آن، و لو اينكه بگوئيم از باب مجاز اينگونه تعبيرات شده است و بنا بر اين پس مراد از آوردن يا آمدن خدا در آيه مورد بحث همان احاطه به مردم براى راندن قضا در حق ايشان است.

علاوه بر اينكه ما در مواردى از كلام خداى تعالى مى‌بينيم كه وقتى مى‌خواهد نسبتى از نسبتها و يا فعلى از افعال را از استقلال اسباب و وسائط سلب كند، گاهى آن نسبت و يا عمل را به خودش نسبت مى‌دهد، و گاهى به امر خود نسبت مى‌دهد، مثلا يك جا مى‌فرمايد:

(اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ)[6] و يك جا مى‌فرمايد:(يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ)[7] و جايى ديگر مى‌فرمايد:

(تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا)[8].

و خلاصه مساله جان گرفتن را يك بار به خودش نسبت مى‌دهد، و يك بار به ملائكه،


[1] تنها غنى بالذات خداست. سوره فاطر آيه 15

[2] يگانه آفريننده هر چيز خداست. سوره زمر آيه 62

[3] سوره فجر آيه 22

[4] خداوند از جايى كه خود آنان احتمالش را هم نمى‌دادند به سويشان آمد. سوره حشر آيه 2

[5] خدا بنيان آنان را از ريشه بياورد. سوره نحل آيه 26

[6] خدا جانها را مى‌گيرد. سوره زمر آيه 42

[7] جان شما را ملك الموت مى‌گيرد. سوره سجده آيه 11

[8] جان او را رسولان ما گرفتند. سوره انعام آيه 61

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 154
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست