نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 93
روز. و اين
آيه در معناى آيه شريفه(هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ)[1] و آيه شريفه(فَهَلْ يَنْتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ
أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ)[2] مىباشد.
در
اين آيه شريفه نام دعوت كننده را نبرده كه كيست، چيزى كه هست در جاى ديگر اين دعوت
را به خود نسبت داده و فرموده:(يَوْمَ يَدْعُوكُمْ
فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ)[3].
و
اگر از ميان همه خبرهاى مربوط به قيامت مساله دعوت براى خروج از قبرها و حضور براى
فصل قضا و خروجشان از قبر در حال خشوع و سرعت گرفتنشان به سوى داعى را يادآور شده،
براى اين بود كه اين دعوت مقابل دعوت آنان در دنيا قرار گيرد، كه ايشان را به سوى
ايمان به آيات دعوت مىكرد و ايشان اعراض نموده مىگفتند: اينها همه سحرهايى است
مستمر.
و
معناى آيه اين است كه: به ياد آر روزى را كه دعوت كننده ايشان را به امرى بس دشوار
دعوت مىكند، و آن امر دشوار همان داورى و پاداش و كيفر است.
(خُشَّعاً أَبْصارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ كَأَنَّهُمْ جَرادٌ
مُنْتَشِرٌ) كلمه خشع جمع خاشع است كه مصدر آن خشوع به معناى نوعى
ذلت است، و اگر اين خشوع را به ديدگان نسبت داده، از اين جهت است كه حالت خشوع و
ذلت بيش از هر چيز در ديدگان ظهور مىكند.
و
كلمه أجداث جمع جدث به معناى قبر است، و جراد (ملخ) حيوانى معروف است،
و اگر مردم را در بيرون شدن از قبر تشبيه كرده به ملخهاى منتشر، از اين جهت است
كه ملخ وقتى منتشر مىشود هر دسته داخل در دسته ديگر مىشود و با هم مخلوط
مىشوند، با اينكه به ظاهر هر يك از آنها جهتى مخالف جهت ديگر دارد، در روز قيامت
هم مردم اينچنين درهم و برهم مىشوند، قرآن كريم در جاى ديگر مىفرمايد: (يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ سِراعاً كَأَنَّهُمْ إِلى نُصُبٍ يُوفِضُونَ
خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ )[4].