نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 94
(مُهْطِعِينَ إِلَى الدَّاعِ يَقُولُ الْكافِرُونَ هذا يَوْمٌ عَسِرٌ).
يعنى
در حالى از گورها بيرون مىشوند كه به سرعت به سوى صاحب دعوت مىدوند و دعوتش را
اجابت مىكنند، آن روز كافران گويند امروز روزى بس دشوار است.
بحث
روايتى [ (رواياتى راجع به معجزه شق القمر در ذيل آيه:(اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ))]
در
تفسير قمى در معناى(اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ)
آمده كه: يعنى قيامت نزديك شد، چون بعد از پيامبر اسلام ديگر پيامبرى تا قيامت
نخواهد آمد، و طومار نبوت و رسالت برچيده شد.
و
در معناى(انْشَقَّ الْقَمَرُ) آمده كه
قريش از رسول خدا 6 خواست تا معجزهاى برايشان بياورد، رسول خدا 6 دعا كرد، و
از خدا خواست قرص قمر را برايش دو نيم كند، و خداى تعالى اين كار را كرد، به طورى
كه مشركين همه آن را ديدند، و دوباره آن دو قسمت به هم چسبيدند، با اين حال گفتند:
سحرى است مستمر يعنى صحيح[1].
و
در امالى شيخ به سند خود از عبيد اللَّه بن على از حضرت رضا از آباء گرامىاش از
على (ع) روايت آورده كه فرمود: در مكه قرص قمر دو نيم شد، رسول خدا 6
فرمود: شاهد باشيد، شاهد باشيد [2].
مؤلف:
مساله انشقاق قمر براى رسول خدا 6 در روايات شيعه از ائمه اهل بيت (ع) در
رواياتى بسيار آمده، و علما و محدثين ايشان آنها را بدون هيچ توقفى پذيرفتهاند.
و
در الدر المنثور است كه: عبد الرزاق، احمد، عبد بن حميد، مسلم، ابن جرير، ابن
منذر، ترمذى، ابن مردويه، و بيهقى (در دلائل)، از انس روايت كردهاند كه گفت: مردم
مكه از رسول خدا 6 معجزهاى خواستند، خداى تعالى قرص ماه را دو نيم كرد، و به
دنبالش اين آيه نازل شد:( اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ
الْقَمَرُ) ...(سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ ) يعنى سحرى از بين رفتنى[3].
و
در همان كتاب است كه ابن جرير، ابن منذر، ابن مردويه، ابو نعيم، و بيهقى، هر