responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 83

بحث روايتى [چند روايت راجع به شان نزول آيات:(أَ فَرَأَيْتَ الَّذِي تَوَلَّى ...)]

در كشاف در ذيل آيه‌(أَ فَرَأَيْتَ الَّذِي تَوَلَّى ...) روايت كرده كه عثمان مال خود را در راه خير انفاق مى‌كرد، عبد اللَّه بن سعد بن ابى سرح برادر رضاعيش به او گفت: اينطور كه تو گرفته‌اى بيم آن هست كه مالى برايت نماند. عثمان گفت: من خطايا و گناهانى دارم، مى‌خواهم با اين عمل خود رضاى خدا را جلب كنم، اميد عفو او را دارم. عبد اللَّه گفت: تو اين ماده شتر خود و بارش را به من بده، من همه گناهانت را به عهده مى‌گيرم، عثمان هم همين كار را كرد و چند نفر را شاهد معامله گرفت، و از آن پس ديگر در راه خير چيزى نداد، بدين مناسبت بود كه آيه مورد بحث نازل شد. و معناى جمله تولى اين است كه در روز احد مركز را ترك كرد. بعد از آنكه اين آيات نازل شد، عثمان بهتر و بيشتر به عمل خير خود برگشت‌[1].

مؤلف: صاحب مجمع البيان‌[2] اين قصه را نقل كرده و روايت آن را به ابن عباس و سدى و كلبى و جماعتى از مفسرين نسبت داده، ولى در اينكه جمله تولى مربوط به جنگ احد باشد، با اينكه اين سوره در مكه نازل شده جاى خدشه و نظر است.

و در الدر المنثور است كه فاريابى، عبد بن حميد، ابن جرير، ابن منذر و ابن ابى حاتم از مجاهد روايت كرده‌اند كه در تفسير آيه‌(أَ فَرَأَيْتَ الَّذِي تَوَلَّى) گفته: اين آيات راجع به وليد بن مغيره است كه نزد رسول خدا 6 و ابو بكر مى‌آمد و به گفتگوى آن دو گوش مى‌داد، و منظور از اعطاء همين گوش دادن است، و منظور از جمله و اكدى اين است كه وليد اين عطاى خود را ترك كرد، آن وقت اين جمله نازل شد:

(أَ عِنْدَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ) مى‌گويد: منظور از غيب، قرآن است، آيا در آن باطلى ديده، و در اثر آمد و شدش به حضور پيامبر و ابو بكر چنين ديدى پيدا كرده؟[3].

مؤلف: خواننده عزيز توجه دارد كه ظاهر آيات مورد بحث به هيچ وجه با آنچه در اين روايت آمده تطبيق نمى‌كند، و اين هم روايت شده كه آيات در باره عاص بن وائل، و در روايتى ديگر در باره مردى كه نامش را نبرده نازل شده است‌[4].

و در تفسير قمى در ذيل جمله‌(وَ إِبْراهِيمَ الَّذِي وَفَّى) مى‌گويد امام فرموده: يعنى‌


[1] تفسير كشاف، ج 4، ص 427.

[2] مجمع البيان، ج 9، ص 178.

[3] ( 3 و 4) الدر المنثور، ج 6، ص 129.

[4] ( 3 و 4) الدر المنثور، ج 6، ص 129.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 83
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست