نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 663
بيان آيات
[پارهاى از نشانهها، مقدمات و وقايع قيامت: نفخ در صور، كوبيده شدن زمين،
كوهها، انشقاق آسمان، و ...]
اين
آيات فصل دومى است كه حاقه را با پارهاى از نشانيها و مقدماتش و شمهاى از وقايعى
كه در آن روز رخ مىدهد معرفى مىكند.
(فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ نَفْخَةٌ واحِدَةٌ) در سابق
گفتيم كه تعبير دميدن در صور كنايه است از مساله قيامت (هم چنان كه
رسم است براى اعلان مردم به اينكه مثلا فلان مال التجاره آمده، و يا فلان سفر در
پيش است، همه حاضر شويد شيپور مىزنند)، دميدن در شيپور نيز كنايه است از حاضر
كردن مردم براى رسيدگى به حسابهايشان، و اگر آن را به صفت واحدة توصيف
كرده، براى اشاره به اين معنا بوده كه مساله حتمى است و قضائش رانده شده و امر
معلقى نيست كه احتياج به تكرار نفخه داشته باشد، و آنچه از سياق آيات به ذهن
مىآيد اين است كه منظور از اين نفخه واحده، نفخه دوم است كه در آن مردگان زنده
مىشوند.
(وَ حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ فَدُكَّتا دَكَّةً واحِدَةً)
كلمه دك - با تشديد كاف- مصدر فعل مجهول دكتا است، و
معنايش كوبيدن سخت است، به طورى كه آنچه كوبيده مىشود خرد گشته به صورت اجزايى
ريز در آيد، و منظور از حمل شدن زمين و جبال اين است كه قدرت الهى بر آنها احاطه
مىيابد، و اگر مصدر دك را (با تاى وحدت دكة آورد، و
علاوه بر آن) با كلمه واحدة توصيف كرد، براى اين بود كه به سرعت خرد
شدن آنها اشاره كند، و بفهماند خرد شدن كوهها و زمين احتياج به كوبيدن بار دوم ندارد.
(فَيَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْواقِعَةُ) يعنى در چنين روزى قيامت بپا
مىشود.
(وَ انْشَقَّتِ السَّماءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ واهِيَةٌ) كلمه
انشقاق در هر چيز استعمال شود معناى جدا شدن قسمتى از آن را مىدهد، و
كلمه واهيه از ماده وهى است، كه به معناى ضعف. و به قولى
به معناى پاره شدن چرم و جامه و امثال آن است.
ممكن
هم هست آيه شريفه (وَ انْشَقَّتِ السَّماءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ
واهِيَةٌ وَ الْمَلَكُ عَلى أَرْجائِها) در معناى آيه زير باشد
كه مىفرمايد:( وَ يَوْمَ تَشَقَّقُ السَّماءُ بِالْغَمامِ وَ نُزِّلَ
الْمَلائِكَةُ)
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 663