و قدرت الهى بر زمين و كوهها احاطه يافته آن را در يك لحظه متلاشى و زير و رو كند (14).
آن وقت است كه واقعه قيامت رخ مىدهد! (15).
و آسمان مىشكافد كه در چنين روزى صولت و رفعتش مبدل به ضعف مىگردد (16).
و فرشتگان در پيرامون آن ايستاده عرش پروردگارت را آن روز هشت نفر حمل مىكند (17).
آن روز همگى شما بر خدا عرضه مىشويد و از شما هيچ سر پنهانى بر خدا مخفى نمىماند (18).
اما كسى كه نامه عملش را به دست راستش داده باشند از خوشحالى فرياد مىزند بياييد نامهام را بخوانيد كه به سعادتم حكم مىكند (19).
من در دنيا يقين داشتم كه روزى حسابم را مىبينم (20).
پس او در عيشى است كه از آن خشنود است (21).
در بهشتى است داراى مرتبتى بلند (22).
ميوههاى رسيدهاش نزديك (23).
بخوريد و بنوشيد كه گوارايتان باد به خاطر آن اعمال نيكى كه در ايام گذشته كرده بوديد (24).
و اما كسى كه نامه عملش را به دست چپش داده باشند مىگويد اى كاش نامهام را به من نداده بودند (25).
و حسابم را نمىديدم كه چيست (26).
اى كاش همان مرگ اولى نابودم كرده بود (27).
نه مالم امروز به دردم خورد (28).
نه قدرتم بجاى ماند (29).
(پس خطاب مىرسد) بگيريد او را و دست و پايش را ببنديد (30).
و سپس در آتشش افكنيد (31).
و آن گاه او را به زنجيرى كه طولش هفتاد ذراع است ببنديد (32).
كه او در دنيا به خداى عظيم ايمان نمىآورد (33).
و بر اطعام مسكين تشويق نمىكرد (34).
در نتيجه امروز در اينجا هيچ دوستى حمايت كننده ندارد (35).
و به جز چرك و خون دوزخيان هيچ طعامى ندارد (36).
چرك و خونى كه خوراك خطاكاران است و بس (37).
***