responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 658

قرار بگيرد و از راه ارسال رسولان و انزال كتب آسمانى برايش سنت دينى مقرر كنند، و به سوى آن سنت راهنماييش كنند، تا بعد از فرستادن رسولان، ديگر مردم عليه خداى تعالى حجتى نداشته باشند،(لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ)[1] كه تفصيل اين معنا در بحث‌هايى كه پيرامون مساله نبوت (در جلد دوم اين كتاب، و در جاهاى ديگر) داشتيم گذشت.

و همه اينها، هدايت به معناى راه نشان دادن و اعلام صراط مستقيم است، كه خود انسان بدون راهنمايى خداى تعالى نمى‌تواند آن را پيدا كند، هم چنان كه فرمود:(إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً)[2]، حال اگر اين راه را دنبال بكند، و از آن منحرف نشود، به زندگى طيب و سعيدى خواهد رسيد، و اگر از دستش بدهد و از آن اعراض كند به شقاوتى دائمى مى‌رسد، و حجت خدايى به هر حال عليه او تمام مى‌شود، هم چنان كه فرمود:(لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى‌ مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ)[3].

حال كه اين معنا روشن شد معلوم گرديد كه يكى از سنت‌هاى الهى اين است كه بشر را از راه ارائه طريق به سوى سعادت حياتش هدايت كند. جمله‌(لِنَجْعَلَها لَكُمْ تَذْكِرَةً) به همين معنا اشاره مى‌كند چون تذكره به معناى اين است كه راه سعادت او را به يادش بياورند، و اين مستلزم آن نيست كه آدمى تذكر هم پيدا بكند، و حتما راه سعادت را پيش بگيرد، ممكن است تذكر در او اثر بكند، و ممكن هم هست اثر نكند.

يكى ديگر از سنت‌هاى الهى اين است كه همه موجودات را به سوى كمالشان هدايت كند، و به سوى آن نقطه به حركتشان در آورد، و به آن نقطه برساند، جمله‌(وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ) به همين معنا اشاره دارد، چون وعى - فرا گرفتن- يكى از مصاديق هدايت شدن به هدايت ربوبى است و اگر خداى تعالى اين وعى را به خودش نسبت نداد، همانطور كه تذكره را به خود نسبت داد، براى اين بود كه منظور از تذكره اتمام حجت است كه كار خداست، و اما وعى و فرا گرفتن، كار مستقيم او نيست، هر چند كه هم ممكن است به او نسبت داده شود و هم به خود انسان، و ليكن سياق آيه سياق دعوت و بيان اجر و ثواب است، اجرى كه بر اجابت دعوت مترتب مى‌شود، و اجر و مثوبت از آثار وعى است البته بدان جهت كه فعل‌


[1] تا براى مردم، بعد از اين پيامبران، بر خدا حجتى باقى نماند. سوره نساء، آيه 165.

[2] ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد( و پذيرا گردد) يا كفران كند. سوره دهر، آيه 3.

[3] تا هر كس هلاك مى‌شود دانسته هلاك شود، و آن كس هم كه زنده مى‌گردد با دليل زنده شود.

سوره انفال، آيه 42.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 658
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست