نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 610
مىرسد
... ، و حاصل جواب اين است كه علم به اينكه قيامت چه وقت مىرسد نزد خدا است،
و غير از خداى تعالى كسى را از آن آگاهى نيست هم چنان كه خودش در جاى ديگر قرآن
فرموده:(لا
يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلَّا هُوَ)[1] و من بجز اينكه نذيرى آشكار هستم مسئوليت و
اختيارى ندارم، من تنها مامورم به شما خبر دهم كه به زودى به سوى خدا محشور
مىشويد، و اما اينكه چه وقت محشور مىشويد، نمىدانم.
اين
معانى از آيه و سياقى كه آيه در آن قرار دارد يعنى سياق سؤال و جواب استفاده
مىشود، و بنا بر اين، لام در كلمه العلم لام عهد است و مراد، علم به
وقت حشر است، و اما اگر الف و لام را براى جنس بدانيم، هم چنان كه از جمله (إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ) با قطع نظر از چيز ديگرى همين
جنس استفاده مىشود، در نتيجه معنايش اين مىشود كه به طور كلى حقيقت علم نزد
خداست، و احدى به هيچ مقدار از آن علم احاطه نمىيابد، مگر به اذن خداى تعالى، هم
چنان كه فرمود:(وَ لا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِما
شاءَ)[2] و
خدا نخواسته كه من از آن علم بىكرانش جز اين را بدانم كه شما به زودى محشور
مىشويد، و شما را از آن روز انذار كنم، و اما اينكه وقت رسيدن آن روز چه زمانى
است علمى بدان ندارم.
(فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ...)
كلمه زلفة به معناى قرب- نزديكى است. و مراد از آن
قريب- نزديك است، و ممكن هم هست از باب زيد عدل باشد، و ضمير در
جمله رأوه به وعد، و به قول بعضى[3]
به عذاب برمىگردد. و معناى آيه اين است كه: وقتى آن وعده و يا عذاب را نزديك
ببينند آن وقت روى كسانى كه كفر ورزيدند ترش مىشود، و در سيمايشان اثر خسران و
نوميدى هويدا مىگردد.
(وَ قِيلَ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ)- بعضى[4]
از علماى لغت گفتهاند: تدعون بدون تشديد دال و تدعون با
تشديد، هر دو به يك معنا است، مثل دو كلمه تدخرون بىتشديد و
تدخرون با تشديد. و معناى جمله اين است كه به ايشان گفته مىشود: اين عذاب
كه مىبينيد همان وعدهاى است كه به شما دادند، و شما همواره مىپرسيديد پس آن
قيامت و عذاب چه وقت است، و با گفتن(مَتى هذَا الْوَعْدُ) در
آمدنش عجله مىكرديد، و از ظاهر
[1] كسى جز او آن را به موقع خود آشكار نمىكند. سوره اعراف، آيه
187.
[2] كسى از علم او آگاه نمىگردد مگر به مقدارى كه خود او
بخواهد. سوره بقره، آيه 255.