responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 396

مى‌شود جمله آخر آيه، يعنى جمله استثناء، غير از جنس جمله مستثنى منه است، و استثناى منقطع هم همين است.

و بنا بر اين فرض، ممكن است بگوييم جمله‌(إِلَّا قَوْلَ إِبْراهِيمَ) استثناء از مضمون همه آيه است يعنى از اينكه فرمود:(قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْراهِيمَ وَ الَّذِينَ مَعَهُ) با در نظر داشتن قيدى كه به آن خورده، يعنى قيد(إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ) و در نتيجه معناى آيه چنين مى‌شود: به تحقيق براى شما اقتدايى نيكو است از ابراهيم، و آنان كه با او بودند در اينكه از قوم مشرك خود تبرى جستند (مگر قول ابراهيم كه به پدرش وعده‌اى چنين و چنان داد).

و اما بر فرض اينكه استثناء متصل باشد، وجه اتصالش همانست كه ما در سابق بيان كرديم. بعضى از مفسرين‌[1] در وجه اتصال چنين گفته‌اند كه: مستثنى منه، جمله‌(قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْراهِيمَ) است، و معناى مجموع آيه اين است كه: شما مسلمانان در ابراهيم و مؤمنين به وى اقتدايى نيكو داريد، و بايد در همه رفتار و صفات او اقتداء كنيد، الا در يك خصلتش و آن اين است كه به پدرش چنين و چنان گفت.

ولى اين وجه درست نيست، چون زمينه آيه مورد بحث كه مى‌فرمايد(لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْراهِيمَ) اين نيست كه بخواهد تاسى به ابراهيم (ع) را در تمامى خصالش بر مسلمانان واجب كند و استغفار يا وعده استغفار را استثناء كند، تا اين يك خصلت از خصال ابراهيم مستثنى باشد، بلكه زمينه آيه اين است كه تنها مردم مسلمان را در خصوص بيزارى‌اش از قوم مشرك خود وادار به تاسى كند، و اما وعده به استغفار در صورتى كه اميد توبه و ايمان در بين باشد، از مصاديق تبرى و بيزارى جستن نيست، تا استثناى آن از بيزارى جستن ابراهيم (ع) از قوم مشركش استثناى متصل باشد، هر چند كه از مصاديق تولى نيز نيست.

(وَ ما أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْ‌ءٍ)- اين جمله تتمه گفتار ابراهيم (ع) و بيان حقيقت امر در مساله طلب مغفرت است، و اينكه اگر از خدا جهت پدر طلب مغفرت كردم، نه چون طلب هر طلبكار از بدهكار خويش بود، بلكه منشا آن فقر عبوديت، و ذلت آن در برابر غناى ربوبيت و عزت او است. و اين خداى تعالى است كه يا به وجه كريمش اقبال نموده و بر بنده‌اش ترحم مى‌كند، و يا اعراض نموده از رحمت دريغ مى‌دارد، چون احدى از


[1] مجمع البيان، ج 9، ص 271.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 396
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست