نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 357
مهاجرين
برمىگردد. و مراد، قبل از آمدنشان و هجرتشان به مدينه است.
(يُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَيْهِمْ)- يعنى مردم مدينه كسانى را
كه از مكه به سويشان هجرت مىكنند به خاطر اينكه از دار كفر به دار ايمان و به
مجتمع مسلمين هجرت مىكنند دوست مىدارند.
(وَ لا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا)-
ضمير در لا يجدون و در صدورهم به انصار برمىگردد،
مىفرمايد: انصار در باطن خود حاجتى نمىيابند. و ضمير أوتوا به
مهاجرين برمىگردد، و منظور از حاجت بدانچه به مهاجرين دادند، اين است كه چشم
داشتى به فىء بنى النضير نداشتند. و كلمه من در مما
أوتوا به قول بعضى[1] بيانيه، و
به قول بعضى[2] ديگر
تبعيضى است. و معناى جمله اين است كه: انصار حتى به خاطرشان هم نگذشت كه چرا رسول
خدا 6 از فىء بنى النضير به مهاجرين داد و به ايشان نداد، و از اين بابت نه
دلتنگ شدند، و نه حسد ورزيدند.
بعضى[3]
هم گفتهاند: مراد از حاجت، معلول حاجت است و آن حالتى است كه حاجت انسان را دچار
آن مىسازد، يعنى حالت غيظ. و معناى جمله اين است كه: انصار در دل خود از اين بابت
خشمى احساس نمىكنند.
(وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ)-
ايثار به معناى اختيار و انتخاب چيزى بر غير آن است. و كلمه
خصاصة به معناى فقر و حاجت است. راغب گفته: كلمه خصاص البيت به
معناى شكاف خانه است، و اگر فقر را خصاصه خوانده است، بدين جهت است كه
فقر نمىتواند شكاف حاجت را پر كند، و به همين جهت است كه از آن به كلمه
خلة نيز تعبير مىكنند[4].
و
معناى آيه اين است كه: انصار، مهاجرين را بر خود مقدم مىدارند، هر چند كه خود
مبتلا به فقر و حاجت باشند. و اين توصيف از توصيف سابق در مدح رساتر، و گرانقدرتر
از آن است. پس در حقيقت اين آيه در معناى اين است كه بفرمايد: نه تنها
چشمداشتى ندارند.
بلكه
مهاجرين را مقدم بر خود مىدارند .
(وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)-
راغب مىگويد: كلمه شح به معناى بخل توأم با حرص است، البته نه در يك
مورد، بلكه در صورتى كه عادت شده باشد[5].