نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 356
راهش نباشد.
بعضى
از مفسرين[1] احتمال
دادهاند كه ايمان عطف بر كلمه دار نباشد، بلكه عطف باشد بر مساله
تبوى دار، و فعلى كه عامل در آن است حذف شده، و تقدير آيه چنين باشد: و
الذين تبوؤا الدار و آثروا الايمان .
بعضى[2]
ديگر گفتهاند: جمله(وَ الَّذِينَ تَبَوَّؤُا ...)
عطف است بر كلمه مهاجرين .
بنا
بر اين نظريه، انصار هم در فىء شريك مهاجرين خواهند بود. اين مفسر سپس گفته اگر
كسى اشكال كند كه در روايت آمده رسول خدا 6 فىء بنى النضير را تنها به
مهاجرين داد، و به انصار نداد، مگر به سه نفر از فقراى ايشان در پاسخ
مىگوييم اين روايت خود دليل بر عطف است، نه استيناف، براى اينكه اگر جائز نبوده
به انصار بدهد، به آن سه نفر هم نمىداد، و حتى به يك نفر هم نمىداد، پس اينكه به
بعضى داده خود دليل بر شركت انصار با مهاجرين است. چيزى كه هست از آنجا كه امر
فىء ارجاع به رسول اللَّه 6 شده، او مىتوانسته به هر نحو كه صلاح بداند به
مصرف برساند، و آن روز و در شرايط آن روز مصلحت ديده آن طور تقسيم كند.
از
نظر ما هم مناسبتر آن است كه جمله(وَ الَّذِينَ تَبَوَّؤُا
...) و همچنين جمله بعدى را كه مىفرمايد:(وَ
الَّذِينَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ) عطف بر كلمه المهاجرين
بگيريم، نه استيناف، براى اينكه كلمه للفقراء بيان مصاديق سهم سبيل
اللَّه است.
بلكه
روايتى هم كه مىفرمايد: به سه نفر از انصار سهم داد همان طور كه آن
مفسر گفت خود مؤيد اين نظريه است، براى اينكه اگر سهيم در فىء تنها مهاجرين بودند
و بس، به سه نفر از انصار سهم نمىداد، و اگر فقراى انصار هم مانند مهاجرين سهم
مىبردند، با در نظر گرفتن اينكه به شهادت تاريخ بسيارى از انصار فقير بودند بايد
به همه فقراى انصار سهم مىداد، نه فقط به سه نفر، و همان طور كه ديديم به تمامى
مهاجرين سهم داد، (و خلاصه كلام اين شد كه اولا اختيار فىء به رسول خدا 6 سپرده
شد، و در ثانى ذكر مهاجرين صرفا به منظور بيان مصداق بوده، نه اينكه مهاجرين سهم
داشتهاند، و ثالثا جمله و الذين ... عطف به ما قبل است، و جملهاى
جديد نيست).
پس
بنا بر اين، ضمير هم در جمله(وَ الَّذِينَ
تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإِيمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ) به