نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 239
به صورت
اخبار بليغتر است، (مثلا اگر بجاى اينكه به بيمار بگوييم: دوايت را بخور و ترشى
مخور، بگوييم: دوايت را مىخورى و ترشى هم نمىخورى، بليغتر و مؤكدتر است).
در
كشاف مىگويد: و اگر جمله(لا يَمَسُّهُ إِلَّا
الْمُطَهَّرُونَ) را صفت قرآن بگيرى، معنايش اين مىشود كه:
سزاوار نيست كسى قرآن را لمس كند، مگر آنكه با طهارت باشد، چنين كسى مىتواند به
نوشتههاى قرآن دست بكشد[1].
و
خواننده عزيز توجه فرمود كه اين نيز صحيح است كه منظور از مس، علم و اطلاع باشد،
هم در صورتى كه آيه صفت قرآن باشد، و هم در صورتى كه توصيف كتاب مكنون باشد.
جمله(تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ) وصف ديگرى است براى قرآن، و
كلمه تنزيل مصدرى است به معناى اسم مفعول، يعنى نازل شده، پس قرآن كتابى است نازل
شده از ناحيه خدا به سوى شما، آن را نازل و در خور فهم شما كرد، تا آن را بفهميد و
تعقل كنيد، بعد از آنكه كتابى بود مكنون كه جز پاكان كسى با آن مساس نداشت.
و
تعبير از خداى تعالى به رب العالمين به اين منظور است كه اشاره كند به اينكه
ربوبيت او گسترده بر سراسر همه عوالم است، كه اين منكرين معاد جزئى از آن عوالمند،
پس خداى تعالى رب ايشان نيز هست، و وقتى رب ايشان باشد، بر ايشان است كه به كتاب
او ايمان آورده كلامش را بشنوند، و بدون تكذيب تصديقش كنند.
(أَ فَبِهذَا الْحَدِيثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ) اشاره با
كلمه هذا الحديث به قرآن كريم است، و كلمه مدهنون جمع اسم
فاعل از مصدر ادهان است، و ادهان به معناى سهلانگارى است، كه البته
در اصل به معناى روغن مالى به منظور نرم كردن چيزى بوده، و به عنوان استعاره در
سهلانگارى استعمال شده است، و استفهام در آيه استفهام سرزنشى است، ايشان را سرزنش
مىكند به اينكه قرآن را يك دستى گرفتند، و آن را چيزى غير قابل اعتناء دانستند.
[معناى
اينكه فرمود: روزى خود را تكذيب قرار مىدهيد]
(وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ) بعضى[2]
از مفسرين گفتهاند: مراد از رزق بهره از خير است، و معناى آيه اين
است كه: شما تكذيبكنندگان قرآن و منكرين معاد حظ و بهره خود را از قرآن اين قرار
دادهايد كه