نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 238
و به هر
تقدير كلام در سياق بزرگداشت امر قرآن است، مىخواهد قرآن را تجليل كند، و از همين
جا مىفهميم كه منظور از مس قرآن دست كشيدن به خطوط آن نيست، بلكه علم به معارف آن
است، كه جز پاكان خلق كسى به معارف آن عالم نمىشود، چون فرموده: قرآن در كتابى
مكنون و پنهان است، و آيه شريفه(إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ وَ
إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ)[1] نيز به آن اشاره مىكند.
و
كلمه مطهرون اسم مفعول از باب تفعيل تطهير است، و منظور از
مطهرون كسانى هستند كه خداى تعالى دلهايشان را از هر رجس و پليدى يعنى از
رجس گناهان و پليدى ذنوب پاك كرده، و يا از چيزى كه از گناهان هم پليدتر و عظيمتر
و دقيقتر است، و آن عبارت است از تعلق به غير خداى تعالى، و اين معناى از تطهير
با كلمه مس كه گفتيم به معناى علم است مناسبتر از طهارت به معناى
پاكى از حدث و يا خبث است، و اين خيلى روشن است.
پس
مطهرون عبارتند از كسانى كه خداى تعالى دلهايشان را پاك كرده، مانند ملائكه گرامى
و برگزيدگانى از بشر كه در باره آنان فرموده:(إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ
يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً)[2]
ولى بعضى[3] از مفسرين
كه متاسفانه بيشتر ايشان مىباشند بدون هيچ دليلى آيه را مختص ملائكه كردهاند.
بعضى[4]
هم كلمه لا در جمله(لا يَمَسُّهُ) را
لاى ناهيه گرفته، و گفتهاند: مراد از مس، دست كشيدن به قرآن است، و مراد از طهارت
هم طهارت از حدث و خبث، و يا تنها از حدث است، و كلمه مطهرون را هم با
دو تشديد قرائت كردهاند، يعنى تشديد طاء و تشديد هاء و كسره هاء كه در اصل
متطهرون بوده. و خلاصه آيه شريفه مىخواهد بفرمايد: كسى نبايد دست به خطوط قرآن
بكشد، مگر آنكه وضو گرفته باشد، و يا هم با وضو باشد و هم بدنش پاك باشد.
آيه
را با فرض اينكه كلمه لا نافيه باشد نيز مىشود حمل بر اين معنا كرد،
و گفت كه: جمله مذكور جملهاى است خبرى، كه منظور از آن انشاء است و اين مسلم است
كه انشاء
[1] ما آن را كتابى خواندنى و عربى كرديم، تا شايد شما تعقل
كنيد، و گرنه قرآن در ام الكتاب است كه نزد ما مقامى بلند و فرزانه دارد. سوره
زخرف، آيه 3 و 4.
[2] خداى تعالى خواسته است تا رجس را از شما اهل بيت دور كند، و
شما را به نوعى تطهير نمايد. سوره احزاب، آيه 33.