responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 160

ديگر كه در آيه مورد بحث گفته‌اند، كه همه آنها اقوالى است دور از فهم.

(الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ) كلمه حسبان مصدر و به معناى حساب كردن است، و كلمه الشمس مبتداء و كلمه قمر عطف است بر آن، و آن نيز مبتداء و كلمه بحسبان خبر آن است، و اين جمله يعنى اين دو مبتدا يا خبرش خبر دومى است براى الرحمن ، و تقدير كلام چنين است:

خورشيد و ماه با حسابى از خداى تعالى در حركتند، يعنى در مسيرى و به نحوى حركت مى‌كنند كه خداى تعالى براى آن دو تقدير فرموده.

[مراد از سجده گياه و درخت براى خدا و وجه اينكه آيات دوم و سوم سوره عطف نشده‌اند]

(وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ) مى‌گويند: مراد از نجم هر روييدنى است كه از زمين سر بر مى‌آورد و ساقه ندارد، و كلمه شجر به معناى روييدنيهايى است كه ساقه دارند، و اين معناى خوبى است، مؤيدش اين است كه كلمه نجم را با كلمه شجر جمع كرده، هر چند كه آمدن نام شمس و قمر قبل از اين آيه چه بسا آدمى را به اين توهم مى‌اندازد كه نكند مراد از نجم ستاره باشد.

و اما اينكه فرمود: گياه و درخت براى خدا سجده مى‌كنند، منظور از اين سجده خضوع و انقياد اين دو موجود است، براى امر خدا، كه به امر او از زمين سر بر مى‌آورند، و به امر او نشو و نما مى‌كنند، آن هم- به قول بعضى‌ها[1]- در چهارچوبى نشو و نما مى‌كنند كه خدا برايشان مقدر كرده، و از اين دقيق‌تر اينكه نجم و شجر رگ و ريشه خود را براى جذب مواد عنصرى زمين و تغذى با آن در جوف زمين مى‌دوانند، و همين خود سجده آنها است، براى اينكه با اين عمل خود خدا را سجده مى‌كنند، و با سقوط در زمين اظهار حاجت به همان مبدئى مى‌نمايند كه حاجتشان را بر مى‌آورد، و او در حقيقت خدايى است كه تربيتشان مى‌كند.

و اما اعراب اين كلمات، يعنى‌(وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ) با در نظر داشتن اينكه اين آيه عطف است بر آيه‌(الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ) اعرابش نيز مانند اعراب آن است (يعنى نجم مبتدا، و شجر عطف بر آن، و يسجدان خبر مبتدا است) و تقدير كلام و النجم و الشجر يسجدان له مى‌باشد، يعنى گياه و درخت براى او سجده مى‌كنند.

در كشاف در خصوص ارتباط اين دو آيه با كلمه الرحمن سؤالى پيش كشيده، مى‌گويد: اگر بپرسى چطور اين دو جمله با الرحمن متصل مى‌شود، آن گاه در پاسخ مى‌گويد:

از آنجايى كه اين جملات اتصال معنوى با كلمه الرحمن داشتند، بى‌نياز بودند از اينكه‌


[1] روح المعانى، ج 27، ص 100.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 160
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست