نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 149
به انزال،
همواره در باره موجودات طبيعى و مادى بكار مىرود، مثلا مىفرمايد:(وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ)[1] و يا مىفرمايد:(وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ
ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ)[2].
مؤيد
اين معنا رواياتى است كه كلمه قدر را به طول و عرض و ساير حدود و خصوصيات طبيعى و
جسمانى تفسير كرده، مانند روايتى كه صاحب محاسن از پدرش از يونس از ابى الحسن
الرضا (ع) آورده، كه فرمود: هيچ حادثهاى رخ نمىدهد مگر آنچه خدا خواسته باشد و
اراده كرده باشد، و تقدير نموده، قضايش را رانده باشد. عرضه داشتم: پس معناى
خواست چيست؟ فرمود: ابتداى فعل است. عرضه داشتم: پس معناى اراده
كرد چيست؟ فرمود: پايدارى بر همان مشيت و ادامه فعل است. پرسيدم: پس
معناى تقدير كرد كدام است؟ فرمود: يعنى طول و عرض آن را معين و
اندازهگيرى كرد. پرسيدم:
معناى
قضا چيست؟ فرمود: وقتى خدا قضايى براند آن را امضا كرده و اين آن مرحلهاى است كه
ديگر برگشت ندارد[3].
و
اين معنا را از پدرش از ابن ابى عمير از محمد بن اسحاق از حضرت رضا (ع) در خبرى
مفصل آورده، و در آن آمده كه فرمود: هيچ مىدانى قدر چيست؟
عرضه
داشت: نه، فرمود: قدر به معناى هندسه هر چيز، يعنى طول و عرض و بقاء (و فناء) آن
است (تا آخر خبر)[4].
و
از اينجاست كه معلوم مىشود مراد از جمله كل شىء در آيه (وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيراً)[5]
و آيه(إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ)[6]، و
آيه(وَ كُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ)[7]، و
آيه(الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ
هَدى)[8]
تنها موجودات عالم مشهود است، موجودات طبيعى كه تحت خلقت و تركيب قرار مىگيرند،
(و اما موجودات بسيطه كه از ابعاضى مركب نشدهاند مشمول اين گونه آيات نيستند).