نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 536
سندى كه به
ابى سعيد خدرى دارد از آن جناب روايت كرده[1].
و
در الدر المنثور است كه ابن ابى الدنيا- در كتاب ذكر الموت- و ابن ابى حاتم، و ابو
نعيم- در كتاب حليه- از جابر بن عبد اللَّه روايت كرده كه گفت: من از رسول خدا
شنيدم كه فرمود: فرزند آدم، از آن آيندهاى كه برايش مقدر شده چقدر غافل است. خداى
تعالى وقتى مىخواهد اين بنده را بيافريند به فرشته مىگويد: رزق او را بنويس،
آثارش را بنويس، اجلش را هم بنويس، اين را هم كه آيا سعيد است يا شقى ثبت كن. آن
گاه اين فرشته بالا مىرود، و خداى تعالى فرشته ديگرى روانه مىكند تا او را حفظ
كند، آن فرشته نيز همواره مراقب او است، تا وى به حد رشد برسد، او نيز بالا
مىرود. و خداى تعالى دو فرشته ديگر را موكل بر او مىكند، تا حسنات و گناهانش را
ثبت كنند، و اين دو فرشته هم چنان هستند تا آنكه مرگ آن بنده فرا رسد، آن وقت اين
دو فرشته نويسنده بالا مىروند، فرشته موت مىآيد تا جان او را بگيرد، و چون او را
داخل قبر كنند، دوباره جانش را به كالبدش برگرداند، و دو فرشته قبر آمده او را امتحان
مىكنند سپس بالا مىروند.
و
چون روز قيامت شود، دو فرشته نويسنده حسنات و گناهان، دوباره به سراغش مىآيند، و
نامه عمل او را باز كرده به گردنش مىافكنند، و هم چنان با او هستند، يكى به عنوان
سائق و ديگرى به عنوان شهيد (تا به عرصهاش برسانند). آن گاه رسول خدا 6 فرمود
به درستى در پيش رو، امرى عظيم داريد، امرى ما فوق قدرتتان، از خداى عظيم استقامت
بجوييد[2].
[چند
روايت در ذيل آيه:(يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ ...)
و راجع به اينكه در باره متقين در بهشت فرموده:(لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ) و ...]
و
در تفسير قمى در ذيل آيه(يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ
هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ) مىگويد:
اين استفهام از اين جهت شده كه خداى تعالى وعده داده بود جهنم را پر كند و جهنم
مالامال آتش شود. از او مىپرسد آيا پر شدهاى؟ او مىپرسد: مگر باز هم هست؟ و
منظورش اين است كه ديگر جاى خالى ندارم[3].
مؤلف:
همان طور كه ملاحظه مىكنيد بناى اين معنا كه در اين حديث براى آيه شده، بر اين
اساس است كه استفهام در آن انكارى باشد.
و
در الدر المنثور است كه احمد، بخارى، مسلم، ترمذى، نسايى، ابن جرير، ابن مردويه و
بيهقى- در كتاب اسماء و صفات- از انس روايت كردهاند كه گفت: رسول خدا
[1] نور الثقلين، ج 5، ص 113، به نقل از امالى شيخ طوسى.