نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 506
خود حق را
پوشيده بدارند، چون كفر به معناى پنهان كردن است. و اشاره در جمله(هذا شَيْءٌ عَجِيبٌ) به مساله بعث و بازگشت به سوى خدا است، مىگويند
مساله معاد امرى است عجيب، هم چنان كه آيه بعدش همين را تفسير مىكند و از قول
آنان مىفرمايد:(أَ إِذا
مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً ...).(أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً ذلِكَ
رَجْعٌ بَعِيدٌ) كلمه
رجع و رجوع هر دو يك معنا دارند. و مراد از بعيد بودن، بعيد
بودن از جهت عقل است.
و
جواب كلمه اذا در جمله(أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا
تُراباً) حذف شده، چون جمله (ذلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ)
بر آن دلالت مىكرد و تقدير كلام ء اذا متنا و كنا ترابا نبعث و نرجع ذلك
رجع بعيد- آيا وقتى مرديم و خاك شديم مبعوث مىشويم و برمىگرديم، اين چه برگشتن
بعيدى است مىباشد، و استفهام در آن به اصطلاح استفهام تعجبى است، يعنى
استفهامى كه منظور از آن به شگفت واداشتن شنونده است.
و
اگر جواب اذا حذف شده براى اين است كه اشاره كند به اينكه آن قدر عجيب
است كه اصلا گفتنى نيست، چون عقل هيچ صاحب عقلى آن را نمىپذيرد، و اين آيه همان
مضمونى را افاده مىكند كه آيه(وَ قالُوا أَ إِذا
ضَلَلْنا فِي الْأَرْضِ أَ إِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ)[1] آن
را افاده مىكند.
و
معناى آيه اين است كه: مشركين تعجب مىكنند و مىگويند: آيا وقتى كه ما مرديم و
خاك شديم و ذات ما آن چنان باطل و نابود شد كه ديگر اثرى از آن به جاى نماند
دوباره مبعوث مىشويم و برمىگرديم؟ آن وقت گويا گويندهاى به ايشان مىگويد: از
چه چيزى تعجب مىكنيد؟ در پاسخ مىگويند: آخر اين برگشتن برگشتنى باور نكردنى است،
و عقل آن را نمىپذيرد، و زير بار آن نمىرود.
[مفاد
آيه:(قَدْ عَلِمْنا ما تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ ...)
كه در مقام رد سخن مشركين مبنى بر استبعاد معاد است]
(قَدْ عَلِمْنا ما تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ وَ عِنْدَنا كِتابٌ حَفِيظٌ)
اين آيه سخن آنان و استبعادشان نسبت به بعث و رجع را رد مىكند، چون آنان استناد
جستند به اينكه بعد از مردن به زودى متلاشى مىشويم و بدنهايمان خاك مىشود، و با
خاكهاى ديگر مخلوط مىگردد، خاك هم كه با خاك فرقى ندارد تا مشتى از آن، خاك
[1] گفتند: آيا بعد از آنكه در زمين گم شديم آيا دوباره خلقتى
جديد به خود مىگيريم؟ سوره الم سجده، آيه 10.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 506