نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 5
(الم) أنا اللَّه
اعلم ، و معناى(المر) أنا
اللَّه اعلم و أرى ، و معناى(المص)
انا اللَّه اعلم و افضل مىباشد. و در حروف(كهيعص) كاف از كافى و هاء از
هادى و ياء از حكيم و عين از عليم و صاد از
صادق گرفته شده- اين مطلب از ابن عباس روايت شده است.
و
حروفى كه از اسماء خدا گرفته شده طرز گرفته شدنش مختلف است، بعضى از حروف از اول
نام خدا گرفته شده- مانند كاف كه از كافى است- و بعضى از وسط گرفته
شده- مانند ياء كه از حكيم است- و بعضى از آخر گرفته شده- مانند ميم
كه از اعلم گرفته شده.
5-
اين حروف اسمايى از خداست اما مقطعه و بريده كه اگر از مردم كسى بتواند آنها را آن
طور كه بايد تركيب كند به اسم اعظم خدا دست يافته، همانطور كه از تركيب(الر) و(حم) و(ن الرَّحْمنُ) درست مىشود، و همچنين ساير حروف.
چيزى كه هست ما انسانها قادر بر تركيب آن نيستيم. اين معنا از سعيد بن جبير روايت
شده.
6-
اين حروف سوگندهايى است كه خداى تعالى خورده، و مثل اينكه خداوند به اين حرف سوگند
مىخورد بر اينكه قرآن كلام او است. و اصولا حروف الفباء داراى شرافتى هستند، چون
با همين حروف است كه كتب آسمانى و اسماء حسناى خدا و صفات علياى او، و ريشه
لغتهاى امتهاى مختلف درست مىشود.
7-
اين حروف اشاراتى است به نعمتهاى خدا و بلاهاى او و مدت زندگى اقوام و عمر و
اجلشان.
8-
مراد از اين حروف اين است كه اشاره كند به اينكه امت اسلام تا آخر دهر باقى
مىماند و منقرض نمىشود، حساب جمل هم كه نوعى محاسبه است بر اين معنا دلالت دارد.
9-
مراد از اين حروف همان حروف الفباء است، چيزى كه هست با ذكر نام بعضى از آنها از
ذكر بقيه بى نياز بوده، در حقيقت خواسته است بفرمايد: اين قرآن از الفباء تركيب
شده.
10-
اين حروف به منظور ساكت كردن كفار در ابتداى سورههاى قرار گرفته چون مشركين به
يكديگر سفارش مىكردند مبادا به قرآن گوش دهيد، و هر جا كسى قرآن مىخواند
سر و صدا بلند كنيد تا صوت قرآن در بين صوتهاى نامربوط گم شود قرآن اين
جريان را در آيه(لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِيهِ
...)[1]
حكايت فرموده. و گاهى مىشد كه در