نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 435
داد، رؤياى
صادقهاى بود، ليكن اينكه داخل شدن شما در مسجد الحرام و سر تراشيدن و تقصيرتان را
در آن سال عقب انداخت، براى اين بود كه قبلا فتح حديبيه را نصيب شما بكند، تا داخل
شدنتان به مسجد الحرام ميسر گردد، چون خدا مىدانست در همان سالى كه رؤيا را نشان
پيامبر داد شما نمىتوانستيد بدون ترس داخل مسجد شويد.
(هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى
الدِّينِ كُلِّهِ ...)تفسير اين آيه در سوره توبه آيه 203
گذشت. و معناى اينكه فرمود: (وَ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً)
اين است كه خدا شاهد بر صدق نبوت رسولش است. و نيز شاهد بر صدق اين وعده است كه
دينش به زودى بر همه اديان غلبه مىكند، و يا شاهد بر اين است كه رؤياى او صادقانه
است. پس اين جمله همان طور كه ملاحظه مىفرماييد، ذيلى است ناظر به مضمون اين آيه
و يا آيه قبلى.
بحث
روايتى [رواياتى در باره روز شجره و تجديد بيعت مسلمانان با رسول اللَّه 6]
در
الدر المنثور در ذيل آيه(لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ
الْمُؤْمِنِينَ ...) آمده: ابن جرير و ابن ابى حاتم و
ابن مردويه از سلمة بن اكوع روايت كردهاند كه گفت: روزى در بينى كه دراز كشيده
بوديم تا خواب قيلولهاى كنيم منادى رسول خدا 6 فرياد زد: ايها الناس! بيعت،
بيعت، كه جبرئيل امين نازل شده. ما به عجله پريديم و نزد رسول خدا 6 كه زير درخت
سمرة نشسته بود رفتيم، و با آن جناب بيعت كرديم، در باره اينجا بود كه خداى تعالى
مىفرمايد:(لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ
يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ)، و چون آن روز عثمان را به
مكه فرستاده بود، خودش يك دست خود را دست عثمان حساب كرد و به دست ديگرش زد، ما
گفتيم خوش به حال عثمان، هم بيعت كرد و هم در خانه كعبه طواف كرد، و ما اينجا از
طواف محروميم. رسول خدا 6 فرمود: اگر فلان مقدار صبر مىكرد طواف نمىكرد مگر
بعد از طواف من[1].
و
نيز در آن كتابست كه عبد بن حميد، مسلم، ابن مردويه از مفضل بن يسار روايت
كردهاند كه گفت: بياد دارم كه در روز شجره رسول خدا 6 با مردم بيعت مىكرد و من
شاخهاى از درخت را بر بالاى سر آنها گرفته بودم، و ما هزار و چهار صد نفر