نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 409
تسبيح- كه
منظور تسبيح در نماز است- بنمايند هم در بامدادان و هم در عصر.
ولى
بعضى از مفسرين[1] گفتهاند:
ضمير در دو فعل تعزروه و توقروه به رسول خدا 6
برمىگردد، و ضمير در تسبحوه به خداى تعالى عود مىكند. ولى يك نكته
اين توجيه را موهون مىسازد و آن اتحاد سياق است كه با وحدت سياق نمىشود مرجع
ضمائر را مختلف كرد.
[معناى
بيعت و اينكه بيعت با پيامبر 6 بيعت با خدا است]
(إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ
أَيْدِيهِمْ ...) كلمه بيعت يك نوع پيمان است كه بيعت
كننده خود را مطيع بيعت شونده مىسازد. راغب در مفردات مىگويد: وقتى مىگويند با
سلطان بيعت كرد كه بيعتش متضمن بذل طاعت باشد، البته طاعت به قدر مقدور[2].
و
اين كلمه از ماده بيع - كه معناى معروفى دارد- گرفته شده، و چون رسم
عرب (و همچنين در ايران) اين بود كه وقتى مىخواستند معامله را قطعى كنند، به
يكديگر دست مىدادند، و گويا با اين عمل مساله نقل و انتقال را نشان مىدادند- چون
نتيجه نقل و انتقال كه همان تصرف است بيشتر بدست ارتباط دارد- لذا دست به دست
يكديگر مىزدند، و به همين جهت دست زدن به دست ديگرى در هنگام بذل اطاعت را
مبايعه و بيعت مىخواندند، و حقيقت معنايش اين بود كه بيعت
كننده دست خود را به بيعت شونده مىبخشيد، و به سلطان بيعت شونده مىگفت: اين دست
من مال تو است، هر كارى مىخواهى با آن انجام بده.
پس
اينكه فرمود:(إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ) در
حقيقت مىخواهد بيعت با رسول خدا 6 را به منزله بيعت با خدا قلمداد كند، به اين
ادعاء كه اين همان است، هر اطاعتى كه از رسول خدا 6 بكنند در حقيقت از خدا
كردهاند، چون طاعت او طاعت خدا است. آن گاه همين نكته را در جمله(يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ) بيشتر بيان و تاكيد كرده
مىفرمايد: دست او دست خدا است. هم چنان كه در آيه:
(وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى)[3]
نيز دست او را دست خدا خوانده است.
و
در اينكه كارها و خصائص رسول خدا 6 كار خدا و شأن