responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 398

بديل اين را گفت و به سوى قريش روانه شد، و گفت من از نزد اين مرد مى‌آيم، او چنين و چنان مى‌گويد. عروة بن مسعود ثقفى گفت: او راه رشدى به شما قريش پيشنهاد مى‌كند، پيشنهادش را بپذيريد و اجازه بدهيد من بديدنش بروم. قريش گفتند: برو. عروه نزد رسول خدا 6 آمد و با او گفتگو كرد. رسول خدا 6 همان مطالبى را كه به بديل فرموده بود بيان كرد.

عروه در اين هنگام گفت: اى محمد اگر در اين جنگ پيروز شوى تازه اهل شهر و فاميل خودت را نابود كرده‌اى و آيا هيچ كس را سراغ دارى كه قبل از تو در عرب چنين كارى را با فاميل خود كرده باشد؟ و اگر طورى ديگر پيش آيد يعنى فاميل تو غلبه كنند، من قيافه‌هايى در لشكرت مى‌بينم كه از سر و رويشان مى‌بارد كه در هنگام خطر پا به فرار بگذارند. ابو بكر گفت ساكت باش آيا ما از جنگ فرار مى‌كنيم، و او را تنها مى‌گذاريم؟

عروه پرسيد: اين مرد كيست؟ فرمود: ابو بكر است. گفت به آن خدايى كه جانم در دست او است، اگر نبود يك عمل نيكى كه با من كرده بودى، و من هنوز تلافيش را در نياورده‌ام، هر آينه پاسخت را مى‌دادم.

راوى مى‌گويد: سپس عروة بن مسعود شروع كرد با رسول خدا 6 گفتگو كردن، هر چه مى‌گفت دستى هم به ريش رسول خدا 6 مى‌كشيد. مغيرة بن شعبه در آنجا بالاى سر رسول خدا 6 ايستاده بود، و شمشيرى هم در دست و كلاهخودى بر سر داشت، وقتى ديد عروة مرتب دست به ريش آن جناب مى‌كشد، با دسته شمشير به دست عروه مى‌زد، و مى‌گفت دست از ريش رسول خدا 6 پس بكش و گر نه ديگر دستت به طرف تو بر نمى‌گردد (يعنى دستت را قطع مى‌كنم). عروه پرسيد: اين كيست؟ فرمود: مغيرة بن شعبه است. عروه گفت:

اى حيله‌باز تو همان نيستى كه خود من در اجراى حيله‌هايت كمك مى‌كردم؟

راوى مى‌گويد: مغيره در جاهليت با يك عده طرح دوستى ريخت، و در آخر همه آنها را به نامردى كشت، و اموالشان را تصاحب كرد، آن گاه نزد رسول خدا آمد و اموال را هم آورد كه مى‌خواهم مسلمان شوم. حضرت فرمود: اسلامت را قبول مى‌كنيم، و اما اموالت را نمى‌پذيريم، چون با نيرنگ و نامردى به دست آورده‌اى.

آن گاه عروه شروع كرد با گوشه چشم اصحاب آن جناب را ورانداز كردن، و ديد كه وقتى رسول خدا 6 دستورى مى‌دهد اصحابش در امتثال آن دستور از يكديگر پيشى مى‌گيرند، چون وضو مى‌گيرد بر سر ربودن قطرات آب وضويش با يكديگر نزاع‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 398
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست