responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 392

نيست، براى اينكه هيچ دليلى نيست كه بر آن دلالت كند. علاوه بر اين، ايمان فطرى هم ايمانى استدلالى است، و متعلق علم و ايمان به هر حال امرى نظرى است نه بديهى.

بعضى‌[1] ديگر- مانند فخر رازى- گفته‌اند: نزاع در اينكه آيا ايمان زيادت و نقص مى‌پذيرد يا نه، نزاعى است لفظى، آنهايى كه مى‌گويند نمى‌پذيرد، اصل ايمان را مى‌گويند، يعنى تصديق را، و درست هم مى‌گويند، چون تصديق زياده و نقصان ندارد و مراد آنهايى كه مى‌گويند: مى‌پذيرد، منظورشان سبب كمال ايمان است، يعنى اعمال صالح كه اگر زياد باشد ايمان كامل مى‌شود، و الا نه، و درست هم هست، و شكى در آن نيست.

ليكن اين حرف به سه دليل باطل است: اول اينكه خلط است بين تصديق و ايمان، و حال آنكه گفتيم ايمان صرف تصديق نيست، بلكه تصديق با التزام است.

و دوم اينكه اين نسبتى كه به دسته دوم داد كه منظورشان شدت و ضعف اصل ايمان نيست بلكه اعمالى است كه مايه كمال ايمان است، نسبتى است ناروا، براى اينكه اين دسته شدت و ضعف را در اصل ايمان اثبات مى‌كنند، و معتقدند كه هر يك از علم و التزام به علم كه ايمان از آن دو مركب مى‌شود، داراى شدت و ضعف است.

سوم اينكه پاى اعمال را به ميان كشيدن درست نيست، زيرا نزاع در يك مطلب غير از نزاع در اثرى است كه باعث كمال آن شود، و كسى در اين كه اعمال صالح و طاعات، كم و زياد دارد، و حتى با تكرار يك عمل زياد مى‌شود نزاعى ندارد.

[معناى اينكه فرمود: جنود آسمان‌ها و زمين از آن خدا است‌]

***(وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ)- كلمه جند به معناى جمع انبوهى از مردم است كه غرضى واحد، آنان را دور هم جمع كرده باشد، و به همين جهت به لشكرى كه مى‌خواهند يك ماموريت انجام دهند جند گفته مى‌شود. و سياق آيه شهادت مى‌دهد كه مراد از جنود آسمانها، و زمين، اسبابى است كه در عالم دست در كارند، چه آنهايى كه به چشم ديده مى‌شوند، و چه آنهايى كه ديده نمى‌شوند. پس اين اسباب واسطه‌هايى هستند بين خداى تعالى و خلق او، و آنچه را كه او اراده كند اطاعت مى‌كنند، و مخالفت نمى‌ورزند.

و آوردن جمله مورد بحث بعد از جمله‌(هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ ...) براى اين است كه دلالت كند بر اينكه همه اسباب و عللى كه در عالم هستى است از آن خدا است، پس او مى‌تواند هر چه را بخواهد به هر چه كه خواست برساند، و چيزى نيست كه بتواند بر اراده او


[1] روح المعانى، ج 26، ص 93.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 392
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست