نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 343
فرق بين وجه
مرحوم طبرسى و وجهى كه ما بيان كرديم اين است كه: بنا به گفته ما، اصلاح بال دومى،
نظير عطف تفسيرى است براى جمله(سَيَهْدِيهِمْ)، نه اصلاح
در نعيم آخرت، و جمله(وَ
يُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ)
بنا به گفته او به منزله عطف تفسيرى است براى جمله(وَ يُصْلِحُ بالَهُمْ) نه آنكه ما گفتيم كه اصلاح حال آنان قبل از دخول
جنت است.
(وَ يُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَها لَهُمْ) اين جمله
منتهى اليه هدايت ايشان است. و جمله(عَرَّفَها لَهُمْ)
حال از(يُدْخِلُهُمُ) است، يعنى به زودى ايشان را
داخل بهشت مىكند در حالى كه بهشت را يا در دنيا و به وسيله وحى انبياء و يا به
وسيله بشارت در هنگام قبض روح، يا در قبر، و يا در قيامت، و يا در همه اين مواقف
به ايشان شناسانده باشد. اين آن معنايى است كه از سياق استفاده مىشود.
بحث
روايتى [ (رواياتى در باره اسير گرفتن كفار، و شان نزول آيه:(وَ
الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ...))]
در
الدر المنثور است كه ابن مردويه از على (ع) روايت كرده كه گفت:
سوره
محمد آيهاى است در ما و آيهاى است در بنى اميه[1].
مؤلف:
قمى هم در تفسير خود از پدرش از بعضى اصحاب اماميه از امام صادق (ع) مثل آن را
روايت كرده[2].
و
در مجمع البيان در ذيل جمله(فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ
كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ ...) گفته:
از
ائمه هدى (ع) روايت شده كه اسيران جنگى دو جورند: گروهى قبل از تمام شدن جنگ
دستگير مىشوند با اينكه هنوز تنور جنگ داغ است، امام مسلمين در باره آنان اختيار
دارد، اگر خواست به قتل مىرساند و اگر خواست يك دست و يك پايشان را به طور عكس
قطع نموده رهايشان مىكند، تا در اثر خونريزى بميرند ولى نمىتواند بدون عوضى و يا
با گرفتن عوض رهايشان كند.
قسم
دوم از اسيران آنهايند كه بعد از تمام شدن جنگ اسير مىشوند كه امام مسلمين در
باره آنان اختيار بيشترى دارد، هم مىتواند بدون گرفتن فداء آزادشان كند و هم
مىتواند فداء پولى و يا انسانى بگيرد، و هم مىتواند آنها را برده كند، و هم
مىتواند گردن بزند. و در