responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 290

سخنان و افعالم و سيرتم و صورتم مخالف با سخنان و افعال و صورت و سيرت آنان باشد، بلكه من نيز مانند آنان فردى از بشر هستم و همان آثار بشريت كه در آنان وجود داشت در من نيز وجود دارد و راه و روش آنان در زندگى همين راه و روش من بوده است.

با اين جمله پاسخ اعتراضهايى كه به رسول خدا 6 مى‌كردند داده مى‌شود، مانند اعتراضى كه قرآن از ايشان حكايت كرده كه:(ما لِهذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعامَ وَ يَمْشِي فِي الْأَسْواقِ لَوْ لا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيراً أَوْ يُلْقى‌ إِلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ تَكُونُ لَهُ جَنَّةٌ يَأْكُلُ مِنْها)[1].

[نفى علم غيب از پيامبر 6 در جمله‌(وَ ما أَدْرِي ...) از جهت بشر بودن او است و با اثبات علم غيب براى آن حضرت از طريق وحى منافات ندارد]

و در جمله‌(وَ ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ) مى‌خواهد از خود علم غيب را نفى كند، و همان را خاطرنشان سازد كه آيه‌(لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَ ما مَسَّنِيَ السُّوءُ)[2] خاطرنشان مى‌كند. فرقى كه بين اين دو آيه وجود دارد اين است كه آيه اعراف علم به مطلق غيب را نفى مى‌كند، و دليلش را اين مى‌گيرد كه هم خيرى زياد نكرده و هم گرفتارى به او رسيده است. و آيه مورد بحث علم به غيب خاصى را نفى مى‌كند، و آن حوادثى است كه ممكن است بعدها متوجه آن جناب و يا متوجه مخاطبين او شود، چون مشركين- كه روى سخن با ايشان است- خيال مى‌كردند كسى كه داراى مقام رسالت مى‌شود- به فرضى كه چنين كسى پيدا شود- بايد خودش ذاتا داراى علم به غيب و نهانى‌ها باشد و قدرتى غيبى مطلق داشته باشد، هم چنان كه اين خيال از كلام آنها كه گفتند چرا فرشته‌اى با او نيست ... و قرآن حكايتش كرده، به خوبى فهميده مى‌شود، لذا رسول گرامى خود را دستور مى‌دهد كه صريحا اعتراف كند كه: او هيچ نمى‌داند كه در آينده بر او و برايشان چه مى‌گذرد، و در نتيجه علم غيب را از خود نفى كند، و بگويد: كه آنچه از حوادث كه بر او و برايشان مى‌گذرد خارج از اراده و اختيار خود او است، و او هيچ دخل و تصرفى در آنها ندارد، بلكه ديگرى است كه آن حوادث را پيش مى‌آورد، و او خداى سبحان است.

پس اينكه فرمود:(وَ ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ) همانطور كه علم به غيب را از خود نفى مى‌كند، قدرت و دخالت خود را نيز نسبت به حوادثى كه در پس پرده غيب بنا است پيش‌


[1] اين چه پيغمبرى است كه طعام مى‌خورد، و در بازارها آمد و شد مى‌كند؟ اگر پيغمبر است چرا فرشته‌اى نازل نشد تا با او به كار انذار بپردازد، و يا چرا گنجى در اختيارش قرار ندادند، و يا چرا داراى باغى نشد تا از آن بخورد. سوره فرقان، آيه 7 و 8.

[2] و اگر غيب مى‌دانستم هم خير بسيارى كسب مى‌كردم، و هم بديها و گرفتاريها به من نمى‌رسيد. سوره اعراف، آيه 188.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 290
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست