نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 269
مانند مال،
و جاه كه بيشتر موارد استعمالش هم همين موارد است، و در دستآوردهاى نفسى و معنوى
نيز استعمال مىشود، مانند صحت، سلامت، عقل، ايمان و ثواب. و اين قسم خسران همان
است كه خداى تعالى آن را خسران مبين خوانده. آن گاه مىگويد: و هر
خسرانى كه خداى تعالى در قرآن ذكر كرده به همين معناى اخير است، نه خسران به معناى
دستآوردهاى مالى و تجارتى[1].
و
در معناى كلمه مبطلون گفته: ابطال به معناى فاسد كردن و
از بين بردن چيزى است، چه اينكه آن چيز حق باشد و چه باطل، و در قرآن هر دو موردش
آمده، در باره ابطال حق مىفرمايد:(خَسِرَ هُنالِكَ
الْمُبْطِلُونَ)[2] و
در باره ابطال باطل مىفرمايد:(لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَ
يُبْطِلَ الْباطِلَ)[3]. و
گاهى هم در مورد گفتن چيزى كه حقيقت ندارد استعمال مىشود، مانند آيه (وَ لَئِنْ جِئْتَهُمْ بِآيَةٍ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ أَنْتُمْ
إِلَّا مُبْطِلُونَ)[4]-
هر آيت و معجزهاى كه برايشان بياورى، آنهايى كه كافرند مىگويند آنچه شما
مىگوييد باطل و خالى از حقيقت است [5].
در
اين آيه شريفه قيامت مظروف يوم، و يوم ظرف آن شده، با اينكه قيامت خودش يوم است، و
هر دو يك چيزند، لذا در توجيهش آنچه به ذهن نزديكتر است اين است كه بگوييم: منظور
از ساعت (قيامت) فعليت حوادث آن روز است، فعليت بعث و جمع خلائق و حساب و جزاء كه
در اين صورت مىتوان كلمه يوم را ظرف اين حوادث قرار داده. و نيز در
باره تكرار كلمه يوم در يومئذ نزديكتر به ذهن آن است كه
بگوييم: اين كلمه تاكيد همان(يَوْمَ تَقُومُ
السَّاعَةُ) است.
و
معناى آيه اين است: روزى كه ساعت، يعنى روز بازگشت به سوى خدا، بر پا مىشود در آن
روز مبطلون، آنهايى كه حق را باطل جلوه مىدادند و از آن اعراض مىكردند زيانكار
مىشوند.
(وَ تَرى كُلَّ أُمَّةٍ جاثِيَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعى إِلى كِتابِهَا ...)
كلمه جاثية اسم فاعل از مصدر جثو است. و جثو
به معناى نشستن بر روى