و
معنايش اين است كه: اى رسول گرامى من، به مؤمنين دستور بده از اين مستكبرين كه به
آيات خدا استهزاء نموده و انتظار ايام خدا را ندارند، اغماض كنند تا آنكه خداى
تعالى بر طبق آنچه كردهاند جزايشان دهد، چه، روز جزاء يكى از ايام خدا است. و
خلاصه از اين منكرين قيامت درگذرند تا خدا در روزى از روزهاى خود ايشان را به كيفر
اعمالشان برساند.
و
در جمله(لِيَجْزِيَ قَوْماً)، اسم
ظاهر قوما به جاى ضمير به كار رفته. به تعبير ديگر: مقتضاى سياق اين
بود كه بفرمايد ليجزيهم ، ولى به جاى ضمير مرجع ضمير را آورد، و آن را
نكره هم آورد، نكرهاى كه هيچ وصفى برايش ذكر نكرد، و اين بدان جهت است كه امر
ايشان را تحقير كرده باشد، و بفهماند كه خدا هيچ عنايتى به شان و كار آنان ندارد،
تو گويى قومى ناشناختهاند، و كسى آنان را به عنوان اينكه قوم معينى هستند
نمىشناسد، و اعتنايى به هيچ يك از شؤون آنان ندارد.
و
با بيانى كه در معناى آيه گذشت اتصال و ارتباط آيه شريفه به ما قبل و ما بعدش روشن
مىگردد. و نيز روشن مىشود كه معناهاى مختلفى كه مفسرين براى آيه كردهاند صحيح
نيست، و اگر خواننده عزيز بخواهد به آن معانى واقف گردد، بايد به تفاسير مفصل
مراجعه كند.
(مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها ثُمَّ إِلى رَبِّكُمْ
تُرْجَعُونَ) اين آيه به منزله تعليلى است براى جمله(لِيَجْزِيَ قَوْماً ...) و به همين جهت واو عاطفه بر سرش در
نيامده، و استينافى- يعنى جملهاى و- نيز نيست.
در
نتيجه اگر به منزله تعليل باشد، معنايش اين مىشود: خداى تعالى ايشان را به آنچه
كردند جزاء مىدهد، براى اينكه اعمال هرگز بى اثر رها نمىشود، بلكه هر كس عملى
صالح كند از آن بهرهمند مىشود، و هر كس عملى زشت كند از آن متضرر مىگردد. و بعد
همگى شما بسوى پروردگارتان مراجعه خواهيد نمود، و او بر حسب اعمالى كه كردهايد
جزايتان مىدهد، اگر اعمالتان خير باشد جزاى خير، و اگر شر باشد جزاى شر مىدهد.
[1] رهايشان كن تا سرگرم ياوههاى خود باشند، تا آنكه ديدار كنند
آن روزى را كه وعده داده شدهاند. سوره معارج، آيه 42.
[2] از ايشان چشمپوشى كن و به ايشان بگو سلام كه به
زودى خواهند فهميد. سوره زخرف، آيه 89.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 250