نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 243
آيات، آيات
تكوينى است، نه آيات قرآنى، و به همين جهت مرحوم طبرسى بعد از نقل اين قول گفته:
فرق بين حديث به معناى قرآن و بين آيات اين است كه حديث عبارت است از داستانهاى
عبرتآموزى كه بين حق از باطل جدايى مىافكند، و آيات عبارت است از ادلهاى كه بين
صحيح و فاسد جدايى مىاندازد[1].
و
از بين اين دو قول، قول اول لطيفتر است.
[وصف
حال هر(أَفَّاكٍ أَثِيمٍ) كه به
آيات خدا استكبار ورزيده استهزاء مىكنند و ...]
(وَيْلٌ لِكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ) ويل به معناى هلاكت،
و افاك مبالغه از افك است كه به معناى دروغ است. و
كلمه أثيم مشتق از اثم است كه به معناى گناه و نافرمانى
است، و معناى آيه اين است كه هلاكت و مرگ بر هر دروغگوى گناهكار.(يَسْمَعُ آياتِ اللَّهِ تُتْلى عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِراً كَأَنْ لَمْ
يَسْمَعْها ...) اين جمله صفت هر افاك اثيم است. و
كلمه ثم تاخر رتبى را مىرساند، و معناى استبعاد را مىفهماند. و
كلمه يصر مضارع از اصرار است كه به معناى ملازمت و دست
برنداشتن از فعلى است.
و
معناى جمله اين است كه: افاك اثيم آيات خدا را- كه همان آيات قرآنى است- مىشنود
كه برايش مىخوانند، و باز هم از كفر خود دست برنداشته، هم چنان در برابر حق
مقاومت و گردنكشى مىكند، و در مقابل آن خاضع نمىگردد، مثل اينكه اصلا اين آيات
را نشنيده، پس تو او را به عذابى دردناك بشارت بده.
(وَ إِذا عَلِمَ مِنْ آياتِنا شَيْئاً اتَّخَذَها هُزُواً ...) از
ظاهر سياق برمىآيد كه ضمير اتخذها به آيات برمىگردد، و كلمه
هزوا هم مربوط به همه آيات است، نه آنچه كه بدان عالم شده، چون اگر متعلق و
مربوط به خصوص آن آيات بود، بايد مىفرمود اتخذه و اينكه ضمير مؤنث
آورده، خود كمال جهل آن افاك اثيم را مىرساند، و معنايش اين مىشود: اين افاك
اثيم و اين مصر و مستكبر چون به بعضى از آيات ما عالم مىشود، همه آنها را استهزاء
مىكند.
(أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ)- چنين كسانى عذابى مهين دارند، يعنى
عذابى ذليل كننده. و اگر عذاب را به اين صفت توصيف فرمود، براى اين است كه در
مقابل استكبار و خودپرستى آنان و استهزاءشان قرار گيرد. و اشاره به
اولئك كه مخصوص جماعت است،