ظاهر
آيه هم به نوعى از بينونت حكم مىكند به اينكه: كتابها يكى نيست، و كتاب اعمال غير
از امام مبين است، چون بين آن دو فرق گذاشته، يكى را خاص اشخاص دانسته و ديگرى را
براى عموم موجودات (كل شىء) خوانده است، و نيز تعبير را در يكى به كتابت آورده، و
در ديگرى به احصاء.
(وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ)- منظور
از امام مبين لوح محفوظ است، لوحى كه از دگرگون شدن و تغيير پيدا كردن
محفوظ است، و مشتمل است بر تمامى جزئياتى كه خداى سبحان قضايش را در خلق رانده، در
نتيجه آمار همه چيز در آن هست، و اين كتاب در كلام خداى تعالى با اسمهاى مختلفى
ناميده شده لوح محفوظ، ام الكتاب، كتاب مبين، و امام مبين، كه در هر يك از اين
اسماى چهارگانه عنايتى مخصوص هست.
و
شايد عنايت در ناميدن آن به امام مبين، به خاطر اين باشد كه بر قضاهاى حتمى خدا
مشتمل است، قضاهايى كه خلق تابع آنها هستند و آنها مقتداى خلق. و نامه اعمال هم-
به طورى كه در تفسير سوره جاثيه مىآيد- از آن كتاب استنساخ مىشود، چون در آن
سوره فرموده:(هذا كِتابُنا يَنْطِقُ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا
كُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ)[2].
بعضى[3]
از مفسرين گفتهاند: مراد از امام مبين، نامه اعمال است ليكن سخن وى
بيهوده است. بعضى[4] ديگر
گفتهاند: علم خدا است . اين هم مثل همان تفسير قبل است بله اگر
مرادشان از علم خدا علم فعلى او باشد باز وجهى دارد.
و
از حرفهاى عجيبى كه در اين مقام گفته شده، سخن بعضى[5]
از مفسرين است كه گفته: آنچه در لوح محفوظ نوشته مىشود، عبارت است از آنچه
بوده و آنچه خواهد بود، اما تا روز قيامت، نه تا ابد، براى اينكه لوح نزد مسلمانان
عبارت است از جسم، و هر جسمى هر قدر هم بزرگ باشد، بالأخره محدود و داراى ابعادى
متناهى است، و ادله علمى بر اين معنا شاهد است. بنا بر اين ممكن نيست اين جسم
محدود، حاوى و مشتمل بر تمامى جزئيات حوادث
[1] براى هر انسانى مقدرى به گردنش افكندهايم، و روز قيامت
نامهاى برايش بيرون مىكنيم كه آن را گشوده خواهد ديد. سوره اسرى، آيه 13.
[2] اين است كتاب ما كه عليه شما به حق سخن مىگويد به درستى ما
آنچه شما مىكرديد، استنساخ مىكرديم. سوره جاثيه، آيه 29.