responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 93

پس خداوند بر قلبهايشان مهر مى‌زند و از آثار آن اين است كه: ديگر چنين كسانى نمى‌توانند ايمان بياورند، هم چنان كه باز قرآن فرموده:(إِنَّ الَّذِينَ حَقَّتْ عَلَيْهِمْ كَلِمَتُ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ)[1].

با بيانى كه گذشت روشن گرديد كه: حرف فاء در جمله‌(فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ) براى تفريع است، نه تعليل، كه بعضى‌[2] احتمالش را داده‌اند.

[تمثيلى كه حال كفار را در راه نيافتن و هدايت نشدنشان بيان مى‌كند(إِنَّا جَعَلْنا فِي أَعْناقِهِمْ أَغْلالًا ...)]

(إِنَّا جَعَلْنا فِي أَعْناقِهِمْ أَغْلالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ) كلمه اعناق جمع عنق - به دو ضمه- به معناى گردن است. و كلمه اغلال جمع غل - به ضمه غين- است، و غل- به طورى كه بعضى‌[3] گفته‌اند- به معناى هر وسيله‌اى (از قبيل طناب و زنجير و امثال آن) است كه با آن دست را براى شكنجه دادن و تشديد عذاب به گردن ببندند.

و كلمه مقمحون اسم مفعول از ماده اقماح است و اقماح به معناى سر بلند كردن است. از اين كلمه برمى‌آيد غلهايى كه در اهل دوزخ به كار مى‌رود، طورى است كه بين سينه تا زير چانه آنان را پر مى‌كند، به طورى كه سرهايشان رو به بالا قرار مى‌گيرد و ديگر نمى‌توانند سر را پايين آورند و راه پيش روى خود را ببينند، و آن را از چاه تميز دهند. و اگر كلمه اغلال را نكره (بدون الف و لام) آورده، براى اين بود كه: به اهميت و هول انگيزى آن اشاره كرده باشد.

و اين آيه شريفه در مقام تعليل آيه سابق است كه مى‌فرمود:(فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ)[4].

(وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ) كلمه سد به معناى حائل بين دو چيز است. و جمله من بين أيديهم و من خلفهم كنايه از همه جهات است. و كلمه غشى و غشيان به معناى پوشاندن است، مثلا مى‌گويند: غشيه كذا يعنى فلان چيز او را پوشاند و فرا گرفت. و نيز مى‌گويند: أغشى‌


[1] آنهايى كه كلمه پروردگارت بر آنان مستقر گشته ديگر ايمان نمى‌آورند. سوره يونس، آيه 96.

[2] روح المعانى، ج 22، ص 214.

[3] روح المعانى، ج 22، ص 214.

[4] يعنى پس آنها ايمان نمى‌آورند چون سرهايشان از شدت نخوت و تكبر بالا است و نمى‌توانند راه را از چاه تشخيص دهند( مترجم).

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 93
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست