و
نيز فرموده:(وَ إِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتابَ مِنْ بَعْدِهِمْ
لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ)[3] كه
در اين چند آيه نسبت ارث بردن تورات را به همه بنى اسرائيل داده، با اينكه متصديان
امر تورات، بعضى از بنى اسرائيل بودند نه همه.
و
مراد از كتاب در آيه مورد بحث- به طورى كه از سياق برمىآيد- قرآن
كريم است، و غير از اين هم نمىتواند باشد، براى اينكه در آيه قبلى بدان تصريح
كرده، فرمود(وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ).
بنا بر اين الف و لام در الكتاب الف و لام عهد خواهد بود، (و معناى
الكتاب همان كتاب خواهد بود)، نه الف و لام جنس (به معناى همه كتابها).
بنا
بر اين ديگر نبايد به گفته كسى[4] كه
گفته: الف و لام براى جنس است، و مراد از كتاب مطلق كتابهاى آسمانى است كه
بر انبياء نازل شده اعتناء كرد.
و
كلمه اصطفاء از ماده صفو گرفته شده كه معنايش قريب به
معناى اختيار است، با اين تفاوت كه اختيار به معناى انتخاب يك چيز از بين چند چيز
است كه بهترين آنها است و اصطفاء نيز انتخاب يكى از چند چيز است، اما يكى كه از
بين همه صفوه و خالص باشد.
(مِنْ عِبادِنا)- احتمال دارد كلمه من براى بيان
باشد، احتمال هم دارد براى ابتدا، يا تبعيض باشد. ولى آنچه به ذهن قريبتر است اين
است كه بيانيه باشد، چون در آيه(وَ سَلامٌ عَلى عِبادِهِ
الَّذِينَ اصْطَفى)[5] هم
سلام را بر همه بندگان خالص فرستاده، نه بر بعضى از ايشان.
[1] ما به موسى هدايت داديم، و آن كتاب را به بنى اسرائيل
سپرديم، تا هدايت و مايه تذكر خردمندان باشد. سوره مؤمن، آيه 53 و 54.
[2] ما تورات را كه در آن هدايت و نور است نازل كرديم، تا انبيا
كه اسلام آوردهاند، و همچنين ربانيين و احبار در بين يهوديان به آنچه از كتاب خدا
برايشان حفظ شده حكم كنند. سوره مائده، آيه 44.
[3] و همانا آنهايى كه كتاب را بعد از آنان ارث بردند، هر آينه
از آن در شكى ريب آورند. سوره شورى، آيه 14.