و
ممكن هم هست مراد از آن زيادتى باشد از غير سنخ ثواب اعمال، هم چنان كه مىدانيم
در آيه(لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ)[2]
منظور غير از ثواب است.
و
جمله(إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ) مضمون آيه
و زيادتى ثواب، يا غير ثواب را تعليل مىكند، و معنايش اين است كه: اگر گفتيم:
خداوند لغزشهاى آنان را ناديده مىگيرد، براى اين است كه خدا غفور است، و اگر
گفتيم ايشان را به بيش از آن ثوابى كه مستحقند پاداش مىدهد، براى اين است كه او
شكور است.
(وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ هُوَ الْحَقُّ)
ضمير فصل و الف و لام در جمله(هُوَ الْحَقُّ)
براى تاكيد حقانيت كتاب است، نه براى انحصار، به عبارت سادهتر اينكه: اين كتاب
حقى است كه به هيچ وجه باطل در آن راه ندارد، نه اينكه اين كتاب به تنهايى حق است.
[مراد
از كتاب و وراثت آن در آيه:(ثُمَّ أَوْرَثْنَا
الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا ...)]
(ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا ...)
وقتى مىگويند: اورثهم مالا كذا معنايش اين است كه: فلانى فلان مال را
به ارث براى آنان باقى گذاشت تا ايشان بعد از مرگ وى به امر آن مال قيام كنند، با
اينكه تا خودش زنده بود خودش قائم به امر آن مال و متصرف در آن بود، و به همين
معنا است ارث دادن علم و جاه و امثال آن، كه وارث بعد از مرگ صاحب علم و جاه، به
امر آن دو قيام مىكند، بعد از آنكه قبلا نزد ديگرى بود و ديگرى صاحبش بود و از آن
بهره مىگرفت.
بنا
بر اين معناى ارث دادن كتاب به قوم و مردمى، اين است كه: كتاب را نزد ايشان بگذارد
تا نسل به نسل و از سلف به خلف دست به دست بگردد، و همه از آن برخوردار شوند.
بنا
بر اين، اين نسبت مزبور صحيح است، هر چند كه قائم به امر كتاب، بعضى از قومند نه
همه آنان، و به همين جهت مىبينيم همه جا دادن كتاب را به همه قوم نسبت مىدهد
مثلا مىفرمايد:
[1] مثل كسانى كه اموال خود راى در راه خدا انفاق مىكنند، مثل
دانه گندمى است كه هفت سنبل مىروياند، و در هر سنبلى صد دانه باشد، و خدا براى هر
كس كه بخواهد مضاعف هم مىكند.
سوره بقره، آيه 261.
[2] ايشان آنچه راى بخواهند در اختيار دارند، و نزد ما بيش از آن
هست. سوره ق، آيه 35.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 61