نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 563
قريش شد پرسيدند:
چه خبر آوردى؟ گفت: من آنچه را كه احتمال مىدادم شما بخواهيد به او بگوييد همه را
گفتم، ديگر چيزى فروگذار نكردم. پرسيدند جوابت را داد؟ گفت به آن بتى كه بچههاى
قبيله ما آن را نصب كردند، من از گفتار او چيزى نفهميدم، جز اين جمله را كه گفت(أَنْذَرْتُكُمْ صاعِقَةً مِثْلَ
صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ)،
گفتند: واى بر تو مگر او به غير عربى حرف مىزد كه نفهميدى؟ گفت: نه به خدا سوگند
عربى حرف مىزد، اما من به جز قضيه صاعقه چيزى از او نفهميدم[1].
مؤلف:
اين روايت در الدر المنثور از چند كتاب ديگر نيز قريب به همين مضمون نقل شده و در
بعضى از طرق آمده كه قريش پرسيدند: ابا وليد! چه خبر آوردى؟ در پاسخ گفت: به خدا
سوگند كلامى از او شنيدم كه تا كنون مثل آن را نشنيده بودم. به خدا سوگند نه شعر
بود، نه سحر بود، و نه كهانت، و باز به خدا سوگند مىخورم اين كلامى كه من از او شنيدم،
به زودى موجى در دنبال خواهد داشت. و در بعضى ديگر از آن طرق مطالبى ديگر آمده.
و
در اينكه رسول خدا 6 در پاسخ وليد بن مغيره نيز آيات اول- اين سوره را خواند،
رواياتى هست كه- ان شاء اللَّه- در تفسير سوره مدثر ، در ذيل آيه(ذَرْنِي وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِيداً ...) از نظر شما
خواهد گذشت.
[چند
روايت حاكى از گفتگوى يهوديان با رسول اللَّه 6 در باره
خلقت شش روزه زمين و آسمانها، و بيان ضعف آنها]
و
در همان كتاب آمده كه: ابن جرير، از ابو بكر روايت كرده كه گفت: يهود نزد رسول خدا
6 شدند و گفتند: اى محمد! به ما خبر ده ببينيم خداوند در اين ايام ششگانه چه خلق
كرده؟ فرمود: در روز يك شنبه و دو شنبه زمين را و در سهشنبه كوهها را و در چهار
شنبه شهرها و ارزاق و نهرها و آباديها و خرابيها را. و در پنجشنبه تا سه ساعت از
روز جمعه در ساعت اول اجلها و در ساعت دوم آفتها و در ساعت سوم آدم را آفريد.
گفتند: اگر تكميلش كنى درست گفتى. رسول خدا 6 فهميد منظورشان چيست، خشمگين شد و
در نتيجه آيه(وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ فَاصْبِرْ عَلى ما
يَقُولُونَ) نازل گشت[2].
مؤلف:
قريب به اين مضمون از ابن عباس، عبد اللَّه بن سلام، مكرمة و ديگران روايت شده[3].
و در بعضى از اخبار شيعه نيز آمده. و اينكه در اين روايت يهوديان گفتند: درست گفتى
اگر تكميلش كنى، منظور يهود اين بوده كه آن جناب بر طبق عقايد يهوديان بفرمايد: و
روز