نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 486
نيز آمده. و
معناى جمله(وَ لا
شَفِيعٍ يُطاعُ) اين است
كه: كفار شفاعت پذيرفته ندارند.
(يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ)
بعضى[1] گفتهاند:
كلمه خائنة مصدر است، مانند خيانت نظير كلمه
كاذبة و لاغية كه اولى به معناى كذب و دومى به
معناى لغو است، و مراد از خائنة الاعين تمامى گناهان
نيست، بلكه تنها آن گناهانى منظور است كه براى ديگران هويدا نباشد، و از آنان
پوشيده باشد، مانند سارقة النظر كه به معناى نگاههاى زير چشمى و
پنهانى است، به دليل اينكه جمله خائنة الاعين با جمله و ما تخفى
الصدور آمده.
بعضى[2]
ديگر گفتهاند جمله مزبور از باب اضافه صفت به موصوف است و لازمه آن اين است كه
علم خدا به خائنة الاعين به معناى معرفت باشد و معناى آيه چنين باشد
كه:
خدا
چشمهاى خائن را مىشناسد. ولى معناى صحيح همان معناى اول است.
و
جمله(وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ) به معناى
وجوه كفر و نفاق و گناهان است كه صاحبش آن را در نفس خود پنهان مىداشت.
[احتجاج
بر توحيد با بيان اينكه خدا قضاى به حق مىكند]
(وَ اللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ وَ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَقْضُونَ
بِشَيْءٍ ...) اين جمله حجت ديگرى است بر يگانگى خداى تعالى در
الوهيت، كه آن را بعد از داستان انحصار ملك در خدا در روز قيامت، نيز بعد از ذكر
اينكه خدا(خائِنَةَ الْأَعْيُنِ) را
مىداند، آورده، تا آن دو جمله مقدمه براى جمله مورد بحث بوده باشند.
و
حاصل اين حجت آن است كه: يكى از لوازم ضرورى و بديهى الوهيت اين است كه اله بايد
در بندگان خود و در بين آنان به حق داورى كند و خداى سبحان در قيامت در بين خلقش
به حق داورى مىكند، اما خدايانى كه شما مشركين اتخاذ كردهايد، هيچ حكمى
نمىكنند، نه به حق و نه به باطل، براى اينكه اين آلهه خود مملوك خدايند، و هيچ
چيز را مالك نيستند.
و
يكى از موارد قضاى خداى تعالى تدبير جزئيات امور بندگان است كه از راه خلقت چيزى
بعد از خلقت چيز ديگر انجام مىدهد، آرى اين تدبير خود مصداقى از حكم و قضا است،
به شهادت اينكه يك جا مىفرمايد:(إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ
شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ)[3]، و
جايى ديگر همين خلقت و تدبير را تعبير به قضا كرده فرموده