نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 484
است. يكى
ديگر آيه(أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ)[1] است و يكى ديگر آيه(يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ
كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ)[2] است. و معناى لقاء اين است كه: در
آن روز تمامى سببهايى كه در دنيا مردم را به خود مشغول مىكرد از كار مىافتند و
در آن روز اين حقيقت فاش و روشن مىشود كه تنها حق مبين خداست، و در آن روز حقيقت
هر كسى نيز براى خدا بروز مىكند(يَوْمَ هُمْ بارِزُونَ لا يَخْفى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ ...) اين آيه شريفه كلمه يوم التلاق را
تفسير مىكند، مىفرمايد: يوم التلاق روزى است كه باطن مردم ظاهر مىشود. و
معناى بروز مردم براى خدا اين نيست كه خدا در دنيا از باطن مردم خبر
نداشت، و در آن روز خبردار مىشود، بلكه معنايش اين است كه: مردمى كه در دنيا به
خاطر اشتغال به سببهاى موهوم از معرفت پروردگارشان محجوب بودند و متوجه نبودند كه
ملك خدا بر آنها احاطه دارد و تنها حاكم بر آنان خداست، و يگانه در ربوبيت و
الوهيت است، روز قيامت به خاطر از كار افتادن آن سببهاى موهوم اين معانى برايشان
بروز مىكند.
[مقصود
از بروز مردم براى خدا در روز قيامت]
پس
جمله(يَوْمَ هُمْ بارِزُونَ) اشاره است
به از بين رفتن هر سببى كه در دنيا حاجب و مانع از درك حقايق بود. و جمله(لا يَخْفى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ) تفسير همان
بروز براى خداست و معناى آن را توضيح مىدهد، و مىفهماند كه دلها و اعمالشان همه
زير نظر خدا بوده، ظاهر و باطنشان براى خدا ظاهر بوده و آنچه به ياد دارند و آنچه
فراموش كردهاند، همه براى خدا مكشوف و هويداست.
(لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ)-
اين جمله سؤال و جوابى است از ناحيه خداى سبحان كه با اين سؤال و جواب حقيقت روز
قيامت را بيان مىكند كه روز ظهور ملك و سلطنت خدا بر خلق است، ملك و سلطنت على
الاطلاق.
و
اگر در اين جمله خدا را به صفت واحد قهار توصيف كرد، براى اين است كه
انحصار ملك در خدا را تعليل كند كه چرا گفتيم ملك تنها و تنها براى خداست
مىفرمايد:
بدين
جهت كه ملك خدا به سبب سلب استقلال از هر چيز قاهر و مسلط بر آن چيز است، و چون
خدا واحد است، پس ملك هم تنها براى اوست.