نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 45
اخذ شديدى
بگرفت، مكذبين اين امت را هم خواهد گرفت.
[توضيح
اينكه فقر و نياز منحصر در انسان و غنا و بى نيازى منحصر در خداى تعالى است(أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ)]
(يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ
الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ) هيچ شكى نيست كه در اين آيه نوعى
زمينهچينى براى دو آيه بعد است، و مىخواهد مضمون آن دو را روشن كند، در عين
اينكه خودش در مفادش مستقل مىباشد.
توضيح
اينكه: سياق، به اين نكته اشعار دارد كه اعمال تكذيب كنندگان رسول خدا 6 كاشف از
اين است كه خيال كردهاند مىتوانند با پرستش بتها از بندگى خدا بىنياز شوند، در
نتيجه اگر خدا ايشان را به پرستش خود دعوت مىكند، لا بد احتياج به عبادت ايشان
دارد، پس در اين قضيه از يك طرف بىنيازى است، و از طرف ديگر فقر و احتياج، به
همان مقدار كه آنان از بىنيازى بهرهمند هستند، خدا به همان مقدار فقير و محتاج
ايشان است (تعالى اللَّه عن ذلك).
لذا
خداى سبحان در رد توهم آنان فرمود:(يا أَيُّهَا النَّاسُ
أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ) و
در اين جمله فقر را منحصر در ايشان، و بىنيازى را منحصر در خود كرد، پس تمامى
انحاى فقر، در مردم، و تمامى انحاى بىنيازى، در خداى سبحان است، و چون فقر و غنى
عبارت از فقدان و و جدان است، و اين دو، دو صفت متقابل يكديگرند، ممكن نيست موضوعى
از هر دو خالى باشد، هر چيزى كه تصور شود، يا فقير است، و يا غنى، و لازمه انحصار
فقر در انسان، و انحصار غنى در خدا انحصارى ديگر است و آن عبارت از اين است كه:
انسانها منحصر در فقر باشند، و خدا منحصر در غنى، پس انسانها غير از فقر ندارند،
و خدا غير از غنى ندارد.
پس
خداى سبحان غنى بالذات است، او مىتواند همه انسانها را از بين ببرد، چون از آنان
بىنياز است، و آنان بالذات فقيرند، و نمىتوانند به چيزى غير از خدا، از خدا
بىنياز شوند.
و
ملاك در غناى خدا از خلق، و فقر خلق به خداى تعالى، اين است كه: خدا خالق و مدبر
امور ايشان است. و آوردن لفظ جلاله اللَّه اشاره به فقر خلق و غناى
خدا دارد. و آوردن جمله اگر بخواهد شما را از بين مىبرد، و خلقى جديد
مىآورد اشاره به خلقت و تدبير او دارد، و همچنين آوردن كلمه
الحميد براى اين است كه او در فعل خودش كه همان خلقت و تدبر باشد، محمود و
ستايش شده است.
در
نتيجه برگشت معناى كلام به نظير اين مىشود كه بگوييم: هان اى انسانها! شما بدان
جهت كه مخلوق و مدبر خداييد، فقراء و محتاجان به او هستيد، در شما همه گونه
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 45