نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 445
مانند آن
روايتى كه در ذيل آيه شريفه(لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ)[1] وارد شده كه فرمودهاند:
جوابى
كه در آيه آمده، يعنى جمله(لِلَّهِ الْواحِدِ
الْقَهَّارِ)[2]،
كلام ارواح انبياء (ع) است، و رواياتى ديگر كه اين معنا را تاييد مىكند.
(ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرى فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ)-
ضمير در فيه به كلمه صور بر مىگردد. و كلمه
أخرى صفت براى موصوفى است كه حذف شده و تقديرش و نفخ فيه نفخة
اخرى است. و كلمه قيام جمع قائم است. و كلمه
ينظرون به معناى ينتظرون- منتظرند و يا به معناى معروف خود كلمه
است كه همان نظر كردن باشد.
و
معناى آيه اين است كه: در صور نفخه ديگرى دميده مىشود كه ناگهان همه از قبرها
برمىخيزند و منتظر مىايستند تا چه دستورى برسد، و يا چه رفتارى با ايشان مىشود.
و يا معنايش اين است: برمىخيزند و مبهوت و متحير نگاه مىكنند.
و
اينكه در اين آيه آمده كه بعد از نفخه دوم برمىخيزند و نظر مىكنند، منافاتى با
مضمون آيه(وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ
إِلى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ)[3] و
آيه(يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ
أَفْواجاً)[4] و
آيه(وَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي
السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ)[5]
ندارد، براى اينكه فزعشان و دويدنشان به سوى عرصه محشر، و آمدن آنان فوج فوج
بدانجا، مانند بپا خاستن و نظر كردنشان حوادثى نزديك بهمند، و چنان نيست كه با هم
منافات داشته باشند.
[مراد
از اشراق زمين به نور پروردگار در قيامت، و وجوهى كه در اين باره گفته
شده است]
(وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها ...)
اشراق الارض به معناى نورانى شدن زمين است. و كلمه نور معنايش
معروف است. البته اين كلمه در كلام خداى تعالى در بسيارى موارد به همان معناى
معروفش يعنى نور حسى آمده، و در بعضى موارد به عنايتى بر ايمان و بر قرآن نيز
اطلاق شده است، و آن عنايت اين است كه ايمان و قرآن حقايقى را براى دارندهاش روشن
مىكند، كه اگر ايمان و قرآن