responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 343

خداى تعالى نسبت داده و فرموده: از روح خودم در آن دميدم ، به منظور شرافت دادن به آن روح است. و جمله فقعوا امر و از ماده وقوع است، و اين امر نتيجه و فرع تسويه و نفخ روح واقع شده، مى‌فرمايد: حال كه از روح خودم در آن دميدم، شما ملائكه بر او سجده كنيد.

(فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ) دلالت اين جمله بر اينكه تمامى فرشتگان براى آدم سجده كردند و احدى از آن تخلف نكرده روشن است.

(إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ) يعنى ابليس تكبر كرد و از سجده براى او دريغ ورزيد، و او از سابق بر اين كافر بود. و اينكه ابليس قبل از اين صحنه كافر بوده، از آيه شريفه‌(لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ)[1] هم به خوبى استفاده مى‌شود.

[وجه اينكه فرمود آدم را با دو دستم آفريدم‌]

(قالَ يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ) اينكه در اين آيه خلقت بشر را بدست خود نسبت داده، و فرموده: چه مانعت شد از اينكه براى چيزى سجده كنى كه من آن را با دستهاى خود آفريدم به اين منظور بوده كه براى آن شرافتى اثبات نموده، بفرمايد: هر چيز را به خاطر چيز ديگر آفريدم، ولى آدم را به خاطر خودم. هم چنان كه جمله (وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي‌)- و از روح خود در او دميدم نيز اين اختصاص را مى‌رساند و اگر كلمه يد را تثنيه آورد، و فرمود: يدى- دو دستم با اينكه مى‌توانست مفرد بياورد براى اين است كه به كنايه بفهماند: در خلقت او اهتمام تام داشتم، چون ما انسان‌ها هم در عملى هر دو دست خود را به كار مى‌بنديم كه نسبت به آن اهتمام بيشترى داشته باشيم، پس جمله خلقت بيدى نظير جمله‌(مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينا)[2] است.

ولى بعضى‌[3] از مفسرين گفته‌اند مراد از كلمه يد قدرت است، و تثنيه آوردن آن تنها تاكيد را مى‌رساند، مانند آيه‌(ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ)[4] روايتى هم بر طبق اين تفسير وارد شده.


[1] من از نخست حاضر نبودم براى بشرى كه تو او را از گلى از لجن خشكيده درست كرده باشى، سجده كنم. سوره حجر، آيه 33.

[2] سوره يس، آيه 71.

[3] مجمع البيان، ج 8، ص 485.

[4] سوره ملك، آيه 4.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 343
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست