responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 335

و جمله‌(قالُوا بَلْ أَنْتُمْ لا مَرْحَباً بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنا فَبِئْسَ الْقَرارُ)، حكايت جوابى است كه تابعان به متبوعان داده، مى‌گويند: بلكه لا مرحبا به خود شما كه اين آتش را شما به جان ما افكنديد، و ما را به اين قرارگاه كه بدترين قرارگاهست مبتلا ساختيد.

(قالُوا رَبَّنا مَنْ قَدَّمَ لَنا هذا فَزِدْهُ عَذاباً ضِعْفاً فِي النَّارِ) خداى سبحان در اينجا ديگر نقل نمى‌كند كه پيشوايان در جواب پيروان كه گناه را به گردن ايشان انداختند چه گفتند، ولى در سوره صافات كه باز تخاصم آنان را حكايت كرده، نقل مى‌كند كه گفته‌اند:(بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ وَ ما كانَ لَنا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ بَلْ كُنْتُمْ قَوْماً طاغِينَ)[1] پس آيه مورد بحث كه از قول پيروان نقل مى‌كند كه گفتند: پروردگارا هر كس كه اين سرنوشت را براى ما درست كرد، به دو برابر عذاب در آتش مبتلا كن در حقيقت سخنى است كه پيروان بعد از ختم تخاصم گفته‌اند.

و جمله من قدم جمله شرطيه، و جمله‌(فَزِدْهُ عَذاباً) جزاى آن است. و كلمه ضعف به معناى مثل است. و عذاب ضعف به معناى عذاب داراى ضعف و مثل است، و خلاصه عذاب دو برابر است.

(وَ قالُوا ما لَنا لا نَرى‌ رِجالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ) گويندگان اين سخن- به طورى كه از سياق برمى‌آيد- عموم اهل دوزخ‌اند، و مرادشان از رجالى كه دوزخيان آنان را از اشرار مى‌پنداشتند، مؤمنين است كه در آن هنگام كه در بهشت هستند و دوزخيان دنبال آنان مى‌گردند، و پيدايشان نمى‌كنند، به يكديگر مى‌گويند: چه مى‌شود ما را كه آن مردانى را كه از اشرار مى‌دانستيم نمى‌بينيم و پيدا نمى‌كنيم؟

(أَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصارُ) يعنى: آيا ما ايشان را در دنيا به مسخره گرفته بوديم، و به خطا رفتيم، در حالى كه آنان اهل نجات بودند؟ و يا آنكه چشم ما در دوزخ به ايشان نمى‌افتد؟

(إِنَّ ذلِكَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ أَهْلِ النَّارِ) كلمه ذلك اشاره است به همان تخاصمى كه در بالا از ايشان حكايت فرمود. و بيان مى‌كند كه اين تخاصم اهل دوزخ امرى است ثابت و واقع شدنى كه هيچ ترديدى در وقوعش نيست، چون در حقيقت تخاصم آن روزشان كشف و ظهور ملكاتى است كه دلهايشان در دنيا، در اثر ممارست در تنازع و تشاجر كسب كرده است،


[1] يعنى پيشوايان ضلالت در پاسخ پيروان كه گناه را به گردن آنان انداختند گفتند: شما خودتان به خدا ايمان نياورديد و ما بر شما تسلط نداشتيم بلكه خودتان مردمى طاغى بوديد. سوره صافات، آيه 29 و 30.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 335
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست