نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 334
معنايش نظير
معناى اين عبارت است كه: بگوييم وطات له توطئة [1].
و آيه شريفه با آيه بعدش تفسير سرانجام طاغيان است.
(هذا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَ غَسَّاقٌ) كلمه
حميم به معناى حرارت بسيار زياد است. و كلمه غساق - به طورى كه
در مجمع البيان آمده- به معناى چركى است كه تعفن بسيار داشته باشد. البته به معناى
ديگرى هم تفسير شده است[2] و دو
كلمه(حَمِيمٌ وَ غَسَّاقٌ) بيان
مىكنند كلمه هذا را. و جمله فليذوقوه مىفهماند كه خود
طاغيان نمىخواهند از حميم و غساق بخورند، ولى مجبورشان
مىكنند به خوردن، چون قاعده آن است كه مىفرمود: هذا حميم و غساق فليذوقوه-
اين حميم و غساق است كه بايد بخورندش ولى جمله فليذوقوه را
جلوتر آورد و به حميم و غساق اشاره كرد تا در هنگام فرمان نام آنها را نبرده باشد.(وَ آخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْواجٌ) شكل هر چيزى عبارت است از
چيزى كه مشابه آن، و از جنس آن باشد. و كلمه ازواج به معناى انواع و
اقسام است. و معناى جمله اين است كه: اين نوع ديگرى از جنس حميم و غساق است كه
انواع مختلفى دارد و بايد آن را بچشند.
(
هذا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ) ...(فِي
النَّارِ ) اين سه آيه- به طورى كه از سياق برمىآيد- تخاصم تابعان و متبوعان
دوزخى را كه از طاغيان بودند حكايت مىكند.
پس
جمله(هذا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ) خطابى است
از ناحيه خداى تعالى به متبوعين، و كلمه هذا اشاره به فوجى از تابعين
است كه دنبال متبوعين به دوزخ مىروند، و كلمه مقتحم اسم فاعل
از اقتحام است كه به معناى داخل شدن به سختى و دشوارى است.
و
جمله(لا مَرْحَباً بِهِمْ إِنَّهُمْ صالُوا النَّارِ)
پاسخى است كه متبوعين به گوينده جمله (هذا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ)
مىدهند. و كلمه مرحبا تحيتى است كه به شخص وارد مىدهند، و در
حقيقت رحب (وسعت) خانه را تقديم آن شخص مىكنند، پس اين كه پيشوايان و
متبوعين ضلالت در باره تابعين خود مىگويند(لا مَرْحَباً
بِهِمْ). معنايش اين است كه: وسعت و گشايشى براى آنان مباد. و اينكه باز در
باره آنان مىگويند:(إِنَّهُمْ صالُوا النَّارِ)
معنايش اين است كه: ايشان در آتش داخل خواهند شد، و حرارت آن را خواهند چشيد، و يا
تابع آتش خواهند شد. و اين جمله در حقيقت جمله(لا
مَرْحَباً بِهِمْ) را تعليل مىكند.