نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 312
اين جمله
متعلق به جمله تجرى است.
(وَ الشَّياطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ) يعنى ما
شيطانهاى جنى را براى سليمان (ع) مسخر كرديم، تا هر يك از آنها كه كار بنايى را
مىدانسته، برايش بنايى كند و هر يك از آنها كه غواصى را مىدانسته برايش در
درياها غواصى كند، و لؤلؤ و ساير منافع دريايى را برايش استخراج كند.
(وَ آخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفادِ) كلمه
اصفاد جمع صفد است، كه به معناى غل آهنى است، و معناى جمله اين
است كه: ما ساير طبقات جن را براى او مسخر كرديم، تا همه را غل و زنجير كند و از
شرشان راحت باشد.
(هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسابٍ) يعنى اين
سلطنت كه به تو داديم عطاى ما به تو بود، عطايى بىحساب، و ظاهرا مراد از بىحساب
بودن آن، اين است كه: عطاى ما حساب و اندازه ندارد كه اگر تو از آن زياد بذل و
بخشش كنى، كم شود. پس هر چه مىخواهى بذل و بخشش بكن، و لذا فرمود:(
فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ)- مىخواهى بذل بكن و نخواستى
نكن يعنى هر دو يكسان است، چه بخشش بكنى و چه نكنى، تاثيرى در كم شدن عطاى
ما ندارد.
ولى
بعضى[1] از مفسرين
گفتهاند: مراد از بىحساب بودن عطا، اين است كه: روز قيامت از تو حساب
نمىكشيم بعضى[2] ديگر
گفتهاند: مراد اين است كه: عطاى ما به تو از باب تفضل بوده، نه از باب
اينكه خواسته باشيم پاداش به تو داده باشيم . و معانى ديگرى هم براى آن
كردهاند.
(وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى وَ حُسْنَ مَآبٍ) معناى اين
جمله در سابق گذشت.
بحث
روايتى [ (رواياتى در ذيل آيه!(فَقالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ
حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي ...) و در
باره افتادن جسدى بر تخت او)]
در
مجمع البيان در ذيل آيه(فَقالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ
الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي ...) گفته:
بعضى
از مفسرين گفتهاند: رسيدگى به كار اسبان، او را از نماز عصر بازداشت تا وقت نماز