responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 313

فوت شد،- به نقل از على (ع)-. و در روايات اصحاب ما اماميه آمده كه فضيلت اول وقت از او فوت شد[1].

و نيز در مجمع البيان گفته: ابن عباس نقل كرده كه از على (ع) از اين آيه پرسيدم، فرمود: اى ابن عباس تو در باره اين آيه چه شنيده‌اى؟ عرض كردم: از كعب شنيدم مى‌گفت: سليمان سرگرم ديدن از اسبان شد تا وقتى كه نمازش فوت شد، پس گفت اسبان را به من برگردانيد، و اسبها چهارده تا بودند، دستور داد با شمشير ساقها و گردنهاى اسبان را قطع كنند و بكشند و خداى تعالى به همين جهت چهارده روز سلطنت او را از او بگرفت، چون به اسبان ظلم كرد، و آنها را بكشت.

على (ع) فرمود: كعب دروغ گفته و مطلب بدين قرار بوده كه سليمان روزى از اسبان خود سان ديد، چون مى‌خواست با دشمنان خدا جهاد كند، پس آفتاب غروب كرد، به امر خداى تعالى به ملائكه موكل بر آفتاب گفت تا آن را برگردانند، ملائكه آفتاب را برگرداندند، و سليمان نماز عصر را در وقتش بجاى آورد. آرى انبيا (ع) هرگز ظلم نمى‌كنند، و به ظلم دستور هم نمى‌دهند، براى اينكه پاك و معصومند[2].

مؤلف: اين قسمت از كلام كعب كه گفت: خداى تعالى چهارده روز ملك را از او بگرفت، اشاره است به انگشترى كه ماجرايش از نظر خواننده مى‌گذرد.

و در كتاب فقيه از امام صادق (ع) روايت آورده كه فرمود: سليمان بن داوود، روزى بعد از ظهر از اسبان خود بازديد به عمل آورد، و مشغول تماشاى آنها شد تا آفتاب غروب كرد، به ملائكه گفت: آفتاب را برايم برگردانيد تا نمازم را در وقتش بخوانم.

ملائكه چنين كردند، سليمان برخاست و نماز خود را خواند. و آفتاب دوباره غروب كرده و ستارگان درخشيدن گرفتند، و اين است معناى كلام خداى عز و جل كه مى‌فرمايد: و وهبنا لداود سليمان ، تا آنجا كه مى‌فرمايد:(مَسْحاً بِالسُّوقِ وَ الْأَعْناقِ)[3].

مؤلف: اين روايت اگر لفظ آيه با آن مساعدت كند، يعنى با جمله‌(فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَ الْأَعْناقِ) بسازد، روايت بى‌اشكالى است، و اما مساله برگشتن خورشيد اشكالى ندارد، براى اينكه وقتى ما معجزه را براى انبياء بپذيريم و اثبات كنيم، ديگر چه فرقى بين‌


[1] ( 1 و 2) مجمع البيان، ج 8، ص 475.

[2] ( 1 و 2) مجمع البيان، ج 8، ص 475.

[3] من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 129، ح 8.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 313
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست