نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 302
روايات
اسلامى داخل كردهاند، تا اندازهاى نقل تورات را- كه هم اكنون خواهيد ديد- تعديل
كردهاند.
اينك
خلاصه آنچه در تورات، اصحاح يازدهم و دوازدهم، از سموئيل دوم آمده:
شبانگاه
بود كه داوود از تخت خود برخاست، و بر بالاى بام كاخ به قدم زدن پرداخت، از آنجا
نگاهش به زنى افتاد كه داشت حمام مىكرد، و تن خود را مىشست، و زنى بسيار زيبا و
خوش منظر بود.
پس
كسى را فرستاد تا تحقيق حال او كند. به او گفتند: او بتشبع همسر
اورياى حثى است، پس داوود رسولانى فرستاد تا زن را گرفته نزدش آوردند، و
داوود با او هم بستر شد، در حالى كه زن از خون حيض پاك شده بود، پس زن به خانه خود
برگشت، و از داوود حامله شده، به داوود خبر داد كه من حامله شدهام.
از
سوى ديگر اوريا در آن ايام در لشكر داوود كار مىكرد و آن لشكر در كار جنگ
با بنى عمون بودند، داوود نامهاى به يوآب امير لشكر خود
فرستاد، و نوشت كه اوريا را نزد من روانه كن، اوريا به نزد داوود آمد، و چند روزى
نزد وى ماند، داوود نامهاى ديگر به يوآب نوشته، به وسيله اوريا روانه ساخت و در
آن نامه نوشت: اوريا را ماموريتهاى خطرناك بدهيد و او را تنها بگذاريد، تا كشته
شود. يوآب نيز همين كار را كرد. و اوريا كشته شد و خبر كشته شدنش به داوود رسيد.
پس
همين كه همسر اوريا از كشته شدن شوهرش خبردار شد، مدتى در عزاى او ماتم گرفت، و
چون مدت عزادارى و نوحهسرايى تمام شد، داوود نزد او فرستاده و او را ضميمه اهل
بيت خود كرد. و خلاصه همسر داوود شد، و براى او فرزندى آورد، و اما عملى كه داوود
كرد در نظر رب عمل قبيحى بود.
لذا
رب، ناثان پيغمبر را نزد داوود فرستاد. او هم آمد و به او گفت در يك
شهر دو نفر مرد زندگى مىكردند يكى فقير و آن ديگرى توانگر، مرد توانگر گاو و گوسفند
بسيار زياد داشت و مرد فقير به جز يك ميش كوچك نداشت، كه آن را به زحمت بزرگ كرده
بود در اين بين ميهمانى براى مرد توانگر رسيد او از اينكه از گوسفند و گاو خود يكى
را ذبح نموده از ميهمان پذيرايى كند دريغ ورزيد، و يك ميش مرد فقير را ذبح كرده
براى ميهمان خود طعامى تهيه كرد.
داوود
از شنيدن اين رفتار سخت در خشم شد، و به ناثان گفت: رب كه زنده است، چه باك از
اينكه آن مرد طمعكار كشته شود، بايد اين كار را بكنيد، و به جاى يك ميش
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 302