نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 195
دليل بر
اينكه غير از استبعاد پايهاى ديگر ندارد، اين است كه استفهام انكارى را نسبت به
نياكان خود دوباره تكرار كردهاند، چون استبعاد وهم آدمى از زنده شدن نياكان و
اجداد كه آثارشان به كلى محو شده و به جز داستانها از ايشان چيزى باقى نمانده،
بيشتر و شديدتر از استبعادى است كه از زنده شدن خودش دارد. و اگر منظورشان از اين
گفتار تمسك به دليل عقلى يعنى محال بودن اعاده معدوم بود، اين دليل در اعاده
خودشان و اجدادشان يكسان بود و ديگر احتياج نبود كه استفهام انكارى را در باره
اعاده اجداد و نياكان خود تكرار كنند.
(قُلْ نَعَمْ وَ أَنْتُمْ داخِرُونَ فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ فَإِذا هُمْ
يَنْظُرُونَ) در اين آيه خداى تعالى پيامبر عزيز خود را دستور مىدهد كه در
پاسخشان بگويد: بله همهشان زنده خواهند شد.
(وَ أَنْتُمْ داخِرُونَ)- يعنى زنده مىشويد در حالى كه خوار
و بى مقدار و ذليل باشيد. و اين در حقيقت احتجاج و استدلال به عموميت قدرت خدا و
نفوذ اراده بىدرنگ او است، آرى (إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ
شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ)- دستور او وقتى اراده چيزى
كند همين است كه بگويد باش و پس او موجود مىشود . و به همين جهت به دنبال آن
فرمود:( فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ فَإِذا هُمْ يَنْظُرُونَ)-
مساله بعث يك زجره و نهيب بيش نيست كه وقتى صادر شد، مردم ناگهان زنده شده و مبهوت
نظر مىكنند هم چنان كه در جاى ديگر فرموده:(وَ لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا
كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ
قَدِيرٌ)[1].
و
اينكه بر سر جمله(فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ)
حرف فاء آورده، به اين منظور بوده كه تعليل را افاده كند و در نتيجه
جمله مذكور تعليل مىباشد براى جمله(وَ أَنْتُمْ
داخِرُونَ). و تعبير به كلمه زجرة نيز اشعار به خوارى و ذلت آنان
دارد.
(وَ قالُوا يا وَيْلَنا هذا يَوْمُ الدِّينِ هذا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ
بِهِ تُكَذِّبُونَ) اين آيه شريفه عطف است بر جمله
ينظرون كه اشعار به مبهوت بودن آنان داشت و مىفهمانيد كه مشركين بعد از
زنده شدن مبهوت و دهشت زده هستند، و همه در فكر آنند كه آيا عالم قيامت را به خواب
مىبينند يا به بيدارى؟ آن وقت متوجه مىشوند كه نه، خواب نيستند و اين همان روز
بعث و روز جزا است و چون به خاطر كفر و تكذيبشان، از جزا حذر و
[1] براى خداست غيب آسمانها و زمين، و مساله قيامت نيست مگر نظير
چشم بر هم زدن و يا نزديك تر از آن، كه خدا بر هر كارى قادر است. سوره نحل، آيه
77.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 195