و
بنا بر احتمال مزبور، معناى آيات مورد بحث اين مىشود كه: سوگند مىخورم به
فرشتگانى كه در سر راه وحى صف بستهاند، و سپس به فرشتگانى كه شيطانها را از اينكه
در كار وحى مداخله كنند زجر مىدهند و سپس به فرشتگانى كه وحى را بر پيغمبر
مىخوانند .
و
همانطور كه گفتيم- مراد از اين وحى يا عموم وحىهايى است كه به عموم پيامبران
مىشده، و يا خصوص قرآن است كه به پيامبر اسلام وحى مىشده، و مؤيد احتمال دوم اين
است كه:
از
آن تعبير فرموده به تلاوت ذكر، چون در قرآن كريم كلمه ذكر اصطلاحى است براى قرآن.
مؤيد
اين احتمال اين است كه: آيات مربوط به راندن شياطين به وسيله شهابها، بعد از آيات
مورد بحث قرار گرفته، و نيز دنبال آن مىفرمايد: (فَاسْتَفْتِهِمْ أَ هُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمْ مَنْ خَلَقْنا)- از ايشان
نظريه بخواه آيا خلقت ايشان مهمتر است، يا خلقت مخلوقاتى كه ما آفريدهايم
... كه باز در جاى خودش اين تاييد را توضيح مىدهيم.
و
اگر گفته شود: قرآن كريم نزول وحى را تنها به جبرئيل نسبت داده و فرموده:(مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى قَلْبِكَ)[2] و
نيز فرموده:(نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى قَلْبِكَ)[3].
در
پاسخ مىگوييم منافاتى با احتمال ما ندارد، براى اينكه ملائكه صافات
و زاجرات و تاليات اعوان جبرئيلند. پس اگر بگوييم اين سه
طايفه وحى را نازل مىكنند، باز در حقيقت جبرئيل نازل كرده، هم چنان كه خود قرآن
در جاى ديگر فرموده:
(فِي صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ بِأَيْدِي سَفَرَةٍ كِرامٍ
بَرَرَةٍ)[4] و
نيز از همان فرشتگان حكايت
[1] خدا داناى غيب است و او احدى را بر غيب خود مسلط نمىكند مگر
تنها آن كسى از رسولان را كه شايسته اين كار بداند پس او پيش روى آن فرشته رسول و
بعد از او نگهبانى مىفرستد تا بداند آيا آن فرشتگان و رسولان رسالت پروردگار خود
را ابلاغ كردند يا نه؟ و به آنچه كه نزد آنان است احاطه يابد. سوره جن، آيه 28.
[2] كسى كه دشمن جبرئيل است بايد بداند كه او قرآن را به اذن خدا
بر قلب تو نازل كرده. سوره بقره، آيه 97.
[3] روح الامين آن را بر قلب تو نازل كرد. سوره شعراء، آيه 193 و
194.
[4] قرآن در صحيفههايى مورد احترام و بلند پايه و پاك و به دست
سفيرانى بزرگوار و نيك سرشت نازل شد. سوره عبس، آيه 13- 16.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 181