نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 177
حالى كه مثل
آن قبلا نبود، چون اگر مىبود قديم بود و خداى دوم مىشد[1].
و
نيز در نهج البلاغه است كه: خداى سبحان مىگويد، ولى نه با تلفظ، و اراده مىكند،
ولى نه با نيت و ضمير[2].
و
در كافى به سند خود از صفوان بن يحيى روايت آورده كه گفت: به حضرت ابى الحسن (ع)
عرضه داشتم: در باره اراده خدا و خلق كردنش، چيزى بفرما مىگويد:
آن
جناب فرمودند: اراده در ما مخلوقات به معناى ضمير و خواست باطنى است كه به دنبال
آن فعل از ما سرمىزند، و اما اراده در خداى تعالى به معناى ايجاد و احداث فعل است
نه غير آن، براى اينكه: خداى تعالى احتياج به تروى و تفكر قبلى ندارد، او مثل ما
نيست كه قبل از هر كار نخست تصميم بگيرد و سپس در طرز پياده كردنش فكر كند اين
گونه صفات در خداى تعالى نيست و از خصايص مخلوقات است.
پس
اراده خدا همان فعل است نه غير، به آن فعل مىگويد: باش و آن فعل وجود
پيدا مىكند، اينهم كه گفتيم مىگويد گفتن با تلفظ و نطق به زبان
نيست، و تصميم و تفكر ندارد، و همان طور كه خودش كيفيت ندارد، فعل او نيز كيفيت
ندارد[3].
مؤلف:
روايات وارده از ائمه اهل بيت (ع) در اينكه اراده خدا از صفات فعل است زياد است،
به طورى كه به اصطلاح علمى به حد استفاضه مىرسد.
[1] شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 13، ص 82 خطبه 232.
[2] شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 13 و 14، ص 82 خطبه 232.